-
۲۱۴
دوشنبه 13 اردیبهشت 1400 12:13
سفارش های هفته پیش و دیروز : . . . . . اینا کارهای هفته پیش هستن و دیروز . پ.ن: کیک اخر میدونم باید یک اس داشته باشه اما به علت یک اشتباه محاسباتی در جاگذاری حروف جای اون نشد و حذف گردید
-
۲۱۳
شنبه 11 اردیبهشت 1400 12:30
تا حالا بحث کرونا و بی کفایتی درباریان و مداخله بلاد کفر بود تو گروهها حالا بحث واکسن و بازم بی کفایتی درباریان و نور کافی و اب کافی و خاک حاصلخیز هست و مداخله فرنگستان یعنی جنگ داخلی میشه اخرش همه جا خوبن فقط ایران بد هست (از نظر ملت دلاور و پهناور و عزیز ) هما جا بد هست فقط ایران بهشته برین و مدینه فاضله هست (از نظر...
-
۲۱۲
جمعه 3 اردیبهشت 1400 13:42
هیچوقت بعد از خوردن چای در حالیکه روی مبل نشسته اید اون ماگ خوشگلتون را از پشت سر روی کانتر اشپزخانه نگذارید چون شما پشت سرتان متاسفانه چشمی وجود ندارد که ببیند ان ماگ نگون بخت روی کانتر سکنی گزیده یا در حال سقوط ازاد به روی سرامیک های حال هست و صدای ترکیدن ان شما را بترساند . . پ.ن: خدابیامرز ماگ مورد علاقه ام بود چه...
-
۲۱۱
پنجشنبه 2 اردیبهشت 1400 23:42
از کجا میشه در مورد ارزهای دیجیتال اطلاعات موثق و مفید بدست اورد ؟؟ اطلاعاتی که هدف گذاری مناسب داشته باشه و صرفا تبلیغات برای جذب نباشه؟؟
-
۲۱۰
چهارشنبه 1 اردیبهشت 1400 00:38
پسرم با یکی از دوستان خیلی صمیمی اش بحثش شده و انقدر تو خودشه و ناراحته که باور کردنی نیست امروز که داشت با اون یکی دوستشون که واسطه شده بود تلفنی حرف میزد یه چیزایی میگفت که باورش برام سخت بود انگار که توی چشم ما مادرها و پدرها این بچه ها همیشه نیاز به محافظت دارن نیاز به مراقبت دارن و وقتی بزرگ میشن و دیگه این اجازه...
-
۲۰۹
پنجشنبه 26 فروردین 1400 13:23
مزرعه موز یک عدد شخص مورد نظر در کنار مزرعه موز . . من و لادن و سودی از دبیرستان با هم دوست بودیم کلا کلاس ما خیلی کلاس هماهنگ و خوبی بود دبیرستان ما یه ناظم داشت فوق العاده سخت گیر درباره پوشش درس معدل بچه ها و در عین بداخلاقی بسیااار همه دوستش داشتن نمیدونم چرا ولی کاریزمای عجیبی داشتن انقدر سخت گیر بودن که در ورودی...
-
۲۰۸
سهشنبه 24 فروردین 1400 19:21
شیراز باران میبارد و در زیباترین حالت خودش هست هوا بی نظیره و فردا اول ماه خداست چی از این قشنگتره ؟ . پ.ن: بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو بیا ببین که در این غم چه ناخوشم بی تو شب از فراق تو می نالم ای پری رخسار چو روز گردد گویی در آتشم بی تو دمی تو شربت وصلم نداده ای جانا همیشه زهر فراقت همی چشم بی تو اگر تو با من...
-
۲۰۷
سهشنبه 17 فروردین 1400 19:33
روزها میگذرن دچار سندروم ننوشتن هستم هیچ اتفاق هیجان انگیزی هم نیافتاده دیشب ساعت ۱۱ و نیم که میخواستم نون برای صبحانه از فریز بزار بیرون متوجه شدم موجودی نون صفر شده تصمیم گرفتم یا کیک بپزم یا نون (تا الان نون را امتحان نکرده بودم) یه دستور ساده و بدون خمیر مایه داشتم که اونو امتحان کردم بنظرم خیلی خوب شد ۶ ۷ تا نون...
-
۲۰۶
شنبه 7 فروردین 1400 23:47
یک سفرنامه تصویری کوتاه یک روزه تصاویری از نوراباد ممسنی بوشهر بندر گناوه : بازار ماهی فروشان گناوه: و اما عکس آخر احتمالا خیلیاتون میدونید چیه ولی به قول بلاگر اگر تونستید حدس بزنید که چیه !؟ اینم یک سفر یک روزه منطقه قرمز بود و اجازه ورود و خروج به استان را نمیدادن ما هم چون منزل دختر عمو اونجا بود تونستیم به اندازه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 اسفند 1399 19:04
انگشتان ظریف زنانه ای وارد کادر میشوند صدای کشیدن کبریتی که قرارست شمعی را روشن کند موسیقی "تو ای پری کجایی.." و آیینه ای که روی ترمه مینشیند نمایی از سفره هفت سین و مردی که حافظ میخواند و چشمش به نگاه زنی می افتد که قرارست در آخرین سکانس قرن رو به اتمام همبازیش باشد. ثانیه ها دست به دست میشوند اعلام سال نو...
-
۲۰۵
شنبه 30 اسفند 1399 18:47
امیدوارم سال خوبی باشه تاریخهایی با شروع ۱۴۰۰ ما رسم داریم و این را شگون میدونیم که موقع سال تحویل اش رشته یا شیربرنج بپزیم خب قاعدتا پدر و مادر رضا به علت اینکه هم بزرگتر هستن هم از سادات گرانقدر هستن و از همه مهمتر طبقه پایین خونه ما هستن و خب رضا هم که اونجور بنابراین اول به اونها سر میزنیم من با تمام وجودم دوستشون...
-
۲۰۴
جمعه 22 اسفند 1399 22:56
اینجا خانه ما به وقت شیراز انقدر طوفان و باران شل و گل اومده تمام تراس ما رو گل برداشته بی اندازه همه جا کثیف شده دلم میخواد شلنگ اب بردارم سرتاپای خونه و در و دیوار و وسایل را بشورم چقدرم این طوفان خسارت زده تمام پروازها لغو شدن جلو ماشین توی خیابون موقع برگشتن از خونه مامان یه درخت رو طوفان انداخت خدا رحم کرد ما...
-
۲۰۳
چهارشنبه 20 اسفند 1399 23:17
خوندن کتاب حرمسرای قذافی را به پیشنهاد یکی از همکارا شروع کردم هر چی کتاب جلوتر رفت بیشتر از خوندنش بدم اومد یه کتاب حال بهم زن از یه ادم حال بهم زن تر( متاسفانه واقعی) ...قلم نویسنده یا مترجم هم اصلا قوی نبود فصلهای تکراری و جملات تکراری ... کتاب من ملاله هستم را هم خوندم بهتر بود بازم نسبت به این ...
-
۲۰۲
چهارشنبه 20 اسفند 1399 10:32
دلنشین تر از صبح با هوای تازه ای که نوید اومدن بهار رو میده و یک پیام صوتی صبح بخیر از یک خواهرزاده ۴ ساله مگه داریم اصلا؟؟؟ یعنی این خود صبح بهشتی هستا .... .... امروز اخرین روز کاری من در سالهایی با شروع ۱۳۰۰ هست و بقیه را مرخصی گرفتم چون طلبکار بودم تاااا شیفت عید که سودی بهم خبر بده چه روزایی هستم ...
-
۲۰۱
دوشنبه 18 اسفند 1399 13:14
یه غذای سریع ولی خوشمزه بهتون بگم اگر دوست داشتید بپزید کوکوی مرغ پنیری مواد لازم : نصف سینه مرغ کامل نگینی خرد کنید یا توی چرخ گوشت یا توی غذا ساز چرخ کنید (لازم نیست بپزیدش) یک دسته جعفری ریز خرد شده (حدود ۵۰ گرم) یک دسته پیازچه ریز خرد شده ارد ۳ قاشق غذاخوری پر تخم مرغ دوتا دونه روغن زیتون یا مایع یک قاشق غذاخوری...
-
۲۰۰
یکشنبه 17 اسفند 1399 18:33
اینروزا کارها یه خورده زیاده و وقت هم کم دویست امین پست تعلق میگیره به عکسی از هفت سین ازمایشگاه که امروز با بچه ها چیدیم امیدوارم سال خوبی باشه فکر میکنم عکس هفت سین پارسال را هم توی وبلاگ گذاشتم شاید هم توی پیج اینستا درست یادم نیست هفت سین ازمایشگاه که امروزبا بچه ها گذاشتیم ....
-
۱۹۹
شنبه 9 اسفند 1399 20:08
امروز توی ازمایشگاه یکی از همکاران که قبلا تشخیص طبی بود یه چیزی تعریف کرد یعنی در واقع حرف از دزدی و اینا شد و خفت گیری میگفتش یه کیس داشتن که اقای جوونی بوده و پرستار یه سالمند و هفته ای یکبار برامون نمونه یورین و استول میاورد برای ازمایش اون سالمنده منتها چون بسیااار وسواسی بوده نمونه ها رو توی چندتا نایلون مشکی...
-
۱۹۸
جمعه 8 اسفند 1399 15:49
-
۱۹۷
چهارشنبه 6 اسفند 1399 15:10
به کجا چنین شتابان ؟ گون از نسیم پرسید دل من گرفته زین جا هوس سفر نداری ؟ ز غبار این بیابان - " همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم " - " به کجا چنین شتابان " - "به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم " - " سفرت بخیر اما تو و دوستی خدا را چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه...
-
۱۹۵
یکشنبه 3 اسفند 1399 21:20
ویک خوراکی خوشمزه که نمیدونم اسمش چیه ولی به شدت توصیه میکنم : دستور پخت: مواد لازم: آرد سه صفر هفت قاشق غذاخوری پر شکر چهار قاشق غذاخوری سیب رنده شده چهارقاشق بکینگ پودر نصف قاشق چایخوری اسانس موز یا پرتقال چهار قطره (اگر نداشتید وانیل نوک قاشق چایخوری) تخم مرغ یک عدد پخت: اول تخم مرغ اسانس و شکر را به مدت دو دقیقه...
-
۱۹۴
شنبه 2 اسفند 1399 09:51
دیروز حرف از فروش زمین های ارثیه پدری شد تعداد زمین ها زیاده و پراکنده هستن البته پلاک بندی هستن ولی خب مثلا من نمیدونم دقیقا کجا هستن چون زمین زراعی بودن قدیم ها و وسعتشون هم زیاده اینها را یا خود بابا خریدن یا از پدربزرگم به بابا و بقیه عموها ارث رسیده ....دیروز به این نتیجه رسیدیم که همه زمین ها را البته سر حوصله و...
-
۱۹۳
دوشنبه 27 بهمن 1399 19:59
دیروز عصر پرده های سالن و اتاق ها رو شسته بودم دیشب موقع خوابیدن از پنجره بزرگ اتاق خواب میشد ماه زرد و هلالی را توی دل اسمون شب دید ستاره ها زیاد مشخص نبودن ولی خیلی قشنگ بود امروز وقتی برگشتم خونه افتاب کم رمق زمستونی پهن شده بود توی اتاق خواب و روی قالی های حال ...افتاب دلچسبی بود ولی خب دم غروب بود و زود رخت بست و...
-
۱۹۲
شنبه 25 بهمن 1399 10:08
مثلا یه روزی هم تو تقویم بود که بعضی آدم ها رو هدیه میدادیم به خرسها اونم گریزلیش . #خشن نباشیم ولی تقصیر خودشونه
-
۱۹۱
دوشنبه 20 بهمن 1399 14:05
نمیدونم گرفتاری مالی اسمش مشکل هست یا نه ...اما خب پیش اومد و خیلیییییی زیاد فکرم درگیرش بود و خدا رو شکر با همفکری خانواده ام بدون اینکه حتی لازم بشه به رضا بگم به بهترین شکل ممکن حل شد .... پ.ن: مرسی ازت خدایا که هوامو داری
-
۱۹۰
دوشنبه 13 بهمن 1399 13:47
گــاهـی برای خنده دلم تنگ میشود گــاهـی دلم تراشه ای از سنگ میشود… گــاهـی تمام این آبی آسمان ما یــکباره تیره گشته و بی رنگ میشود… گــاهـی نفس به تیزی شمشیر میشود از هــرچه زندگیست دلت سیر میشود… گــاهـی گمان نمی کنی ولی خوب میشود گــاهـی نمیشود، که نمیشود، که نمیشود…
-
۱۸۹
دوشنبه 6 بهمن 1399 18:21
دیروز صبح منتظر سرویس بودم جلو در خونه که دیدم یه اگهی از یه خدمات کامپیوتر روی تیر چراغ برق بالاترین نقطه ای که دست یک نفر برسه نصب شده من خیلی وقت بود دنبال شماره همین خدماتی بودم البته مغازه اش به ما نزدیکه ولی بابت کرونا میخواستم شماره اش رو داشته باشم که اگر کاری بود ببینم هستن یا نه مغازه اش جایی هست که دید...
-
۱۸۸
پنجشنبه 2 بهمن 1399 10:03
امروز ۵ شنبه هست و من تعطیلم اما به طرز بسیار عجیبی بجای اینکه فول انرژی باشم کاملا بی انرژی هستم تا همین ساعت نه تخت خواب مرتب شده نه فکری برای ناهار کردم نه لباسایی که دیروز شسته شدن اتو و مرتب شدن نه خرید برای خونه انجام دادم فقط یه لیوان چای زنجبیل خوردم شاید کمی سرحال بیام ....از همش بدتر اینکه هنوزم دوست دارم...
-
۱۸۷
سهشنبه 30 دی 1399 11:31
امروز من با دو سه تا هدیه یهویی غافلگیر شدم حالا بگم هدیه ها چی هستن : ۱: یک عدد کیف ۲: یک عدد کتاب ۳: یک عدد روغن مایع اونم بزرگ ... پ.ن: تا حالا روغن مایع هدیه گرفتید؟!
-
۱۸۶
دوشنبه 29 دی 1399 00:14
شیرینی مربایی برای اولین بار هست پختم ظاهرش بد نیست اما شیرینیش کم بود انگار من این شیرینی را خیلی دوست دارم مدلهای دیگه اش را هم سعی میکنم بپزم بار اول که پختم روی اون از این سس شکلاتهای اماده ریختم بسیاااار بد مزه بود اینبار ولی خودم شکلات بن ماری کردم خیلی بهتر شد
-
۱۸۵
شنبه 27 دی 1399 16:18
یکی از دوستان میگفتش در سالهای نه چندان دور اون وقتا که بوت چرم با خز مد بوده این خیلی دلش میخواسته یکی بخره منتها قیمتشون زیاد بوده و تصمیم میگیره مقداری پارچه خز بخره و خودش روی بوت چرمی که داشته کار کنه و مثلا خوشکلش کنه ..خلاصه خز رو میخره و حسابی بوت رو قشنگش میکنه و پاش میکنه و باهاش میره مهمونی تا یک و دو نیمه...