متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

۳۸۷

هنوز هیچکس نیومده خونه 

همه اهالی ساختمان شهرستان هستن و فکر میکنم تا بعد از ۴۰ ام برنگردن 

فقط یکی از عموهای پسرجان که همسایه روبرو واحد ما هستش شبها میاد خونه اش چونکه اون نمیتونست مرخصی بگیره و برگشت شیراز ولی بقیه اونجا هستن 

.

وامی که قرار بود اواخر بهمن بهم بدن گفتن شااااااید اواسط اردیبهشت اخرش هم وقتی بدستم میرسه که بشه باهاش فقط تا پیتزا فروشی رفت و ۴ تا مدل پیتزا خرید اینجوری که قیمتا وحشیانه داره بالا میره 

.

عروسی دختر عمو اواخر اردیبهشت هست و من هیییییچ لباسی ندارم 

دیروز رفتم روی وزنه و دیدم ۳ کیلو کم کردم امیدوارم لباسهایی که تو کمد هستن بهم سایز بشن تنگ شده بودن اخه از بس که ناپرهیزی کردم 



۳۸۶

دیروز مراسم تشییع پدر جاری بود و من نرفتم (دایی رضا میشدن) یه مرد فوق العاده خوب و مهربان 

.

به شدت سرما خوردم 

و در آخر 

به قول فرید جینگلبرت توی خانه سبز: مسخرست نه؟!