متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

۱۸۷

امروز من با دو سه تا هدیه یهویی غافلگیر شدم حالا بگم هدیه ها چی هستن :

۱: یک عدد کیف

۲: یک عدد کتاب

۳: یک عدد روغن مایع اونم بزرگ 

 ...

پ.ن:

تا حالا  روغن مایع هدیه گرفتید؟!



۱۸۶

شیرینی مربایی برای اولین بار هست پختم ظاهرش بد نیست اما شیرینیش کم بود انگار 

من این شیرینی را خیلی دوست دارم مدلهای دیگه اش را هم سعی میکنم بپزم 

بار اول که پختم روی اون از این سس شکلاتهای اماده ریختم بسیاااار بد مزه بود 

اینبار ولی خودم شکلات بن ماری کردم خیلی بهتر شد 

۱۸۵

یکی از دوستان میگفتش در سالهای نه چندان دور اون وقتا که بوت چرم با خز مد بوده این خیلی دلش میخواسته یکی بخره منتها قیمتشون زیاد بوده و تصمیم میگیره مقداری پارچه خز بخره و خودش روی بوت چرمی که داشته کار کنه و مثلا خوشکلش کنه ..خلاصه خز رو میخره و حسابی بوت رو قشنگش میکنه و پاش میکنه و باهاش میره مهمونی تا یک و دو نیمه شب بعد که برمیگردن خسته و کوفته زیپ بوت را باز میکنه و همون جلو در اپارتمان درش میاره و روی هم میندازه و میره تو خونه دم دمای صبح حدود ساعت ۵ اینا میگفت یادم اومد موبایلم تو ماشینه تو پارکینگ و رفتم که بیارمش (ایشون تپلو میباشند ها) میگفتش که شوهرش توی اتاق خوابیده بوده ...گفتش در رو باز کردم و با چشم خوابالو تا پامو گذاشتم بیرون حس کردم زیر پام  یه بچه گربه هست چنان جیغ بنفشی کشیدم  که همسایه ها ریختن بیرون (با اون وضع تپلیش فک کن با چشم بسته و جیغ زنان) شوهر بخت برگشته اش هم مثل جن زده ها جلو در هر چی میگفته چی شده این متوجه نمیشده  تا اینکه یکی از همسایه ها داد میزنه خااااانم چی شده دزد دید ی؟ اینم میگه نه یه بچه گربه رو زیر پام له کردممممم وقتی پاشو برمیداره نگا میکنن میبینن پاشو گذاشته روی بوت خز دوزی شده و قسمت زیپش 

وی از ان روز متنبه شده در افق مدتها محو شده و دیگر کفش ها و لباسش را دم در خانه نمیگذارد و با چشمان نیمه باز نیمه شب جیغ بنفش نمیکشد 

.....

 


۱۸۴

لطفا بجای کسی فکر نکنید بجای کسی تصمیم نگیرید و از طرف اون شخص دلتون برای خود اون شخص نسوزه ....اون هم ادم هست خودش فکر داره قدرت تصمیم گیری داره و دلش بیشتر از هر کس دیگه ای برای خودش میسوزه شما جای اون اینکارها را نکنید و بعد فکر کنید پیش خودتون که اینکارتون نهایت و اخر مهربونی و لطف به اون طرف هست ..خیر ؛اینکارتون نهایت بی رحمی و تحقیر اون ادم هست ....نمیدونم چرا به خودتون اجازه میدید بجای کس دیگه هم زندگی کنید بدون اینکه دلیل رفتارتون را بهشون بگید فقط دائم بگید اینجوری برات بهتره این کار واقعا بی انصافی هست به اونم فرصت بدید بهش بگید و اجازه بدید خودش فکر کنه تصمیم بگیره و پای عواقب تصمیم و کاری که خودش انتخاب کرده و خواسته و نه شما بایسته شما هم اگر خواستید توی اون راه بهش کمک کنید بزارید خودش ازتون بخواد انقدر جای هم زندگی نکنیم فکر نکنیم تصمیم نگیریم و اون شخص را توی موقعیت های اجباری قرار ندیم ....اگر شما فکری را میپسندی و یا کاری را دوست داری دلیل نمیشه اون فکر و کار بهترین باشه بیزحمت اینو بفهمید که زندگی مشترک یعنی اشتراک افکار و کارها و مشورت نه تک روی و جای هم فکر کردن و تصمیم گرفتن ......مرسی اه

....

پ.ن: اعصاب نمیزارن برای ادم که 

منم ادمم و حق دارم تصمیم بگیرم و حق دارم بدونم و حق نداری جای من تصمیم بگیری که چی برام بهتره  مگر اینکه خودم ازت بخوام 

#غرغرو خودتونید 

##میگذرد روزگار 

۱۸۳

دیروز روز خیلی سخت و بدی داشتم ...اما تونستم تا اخر شب خودمو جمع و جور کنم و دیروز را توی همون دیروز رها کنم ....امروز روز خاصی هست برای من ..