متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

۶۴

نمیدونم چرا حج و زیارت و حتی خود عربستان تکلیف حج رو مشخص نمیکنه ..تو ایران که سکوت محض پول رو گرفتن کارا رو طبق روال عادی انجام میدن اما نمیگن میبرن یا نه ..عربستان هم که هنوز مکه و مسجد الحرام را باز نکرده و تکلیف نامعلومه ..با توجه به رفتارهای دشمنانه عربستان خیلی نگرانم ..دائم این فکر توی سرم هست که نکنه عربستان عمدی زائر بپذیره و همه اونا رو الوده به کرونا بکنه و خدایی نکرده بشه انچه نباید ..بهر حال عربستان با ایران دشمنی داره هنوز منای ۹۴ رو فراموش نکردیم ..حج بزرگترین  اجتماع انسانی هست و عربستان امکانات رسیدگی به زائرها رو نداره توی این وضعیت کرونایی ...خدا بخیر کنه انقدر بهش فکر میکنم به مادرم و خواهرم که اخرش عقلم رو از دست میدم

۶۳

گاهی حرف هایی هست که دوست دارم بزنم به یه ادم نزدیک یه حرفای خاص از هر چیزی قشنگ حرف ها توی دهنم هستن روی زبونم هستن اما کسی نیست ..هیچکس جز خودم نیست ..خودمم که تکراریم و حوصله خودمو ندارم .بنابراین این حرف ها رو به هیچکس نمیزنم  میمونن و میمونن تاااا.. نمیدونم کجا میرن چی میشن ..فقط دیگه توی دهنم روی زبونم نیستن ..انگار میرن پشت چشم هام من گاهی اونجا احساسشون میکنم ..

۶۲

دوسه روزه چشمام دو دو میزنه

غلط غلوط املایی زباد دارم

هی باید برم بالا بیام پایین ویرایش کنم

...

آقا یکی به همکار عزیز و ریاضی دان من بگه بعد از ۴۹۰۰ عدد ۵۰۰۰ نیست که شما توی لیست نوشتی ۵۰۰۰ هی من چک کردم لیستو هی لادن چک کرد هی سودابه چک کرد استاد چک کرد خدایااااا پس ۱۰۰ نفر کسری لیست کجاست خدایا نمونه هاشون کو خدایا چرا پانچ ها ۱۰۰ تا کسری داره  چرا حسابداری ۱۰۰ نفر کسر داره چراااا چراااا بعد از ۴۹۰۰ نوشتی ۵۰۰۰ چرااااا کجا به شما گواهینامه دادن؟؟؟؟ نه منظورم اینه کجا به شما دیپلم دادن؟؟؟؟ حالا اون نوشته ۴۹۰۰ ما چرا دقت نکردیم هی دنبال کسری گشتیم اینم یهو فروغ چشمش خورد به عدد ها و گفت اخهههههه بعد ۴۹۰۰ میشه ۵۰۰۰ نههههه میشهههه؟؟

و ایشانشان فرمودند پس میشه چندددد ؟؟؟

و ما با دهانهایی باز و چشمانی گرد فرمودیم میشه ۴۹۰۱ فقططط یککککک و او گفت عهههههه پس من چرا فکر کردم میشه ۵۰۰۰

۶۱

۱: پسرم باید بره دنبال کارای نظام وظیفه و معافیت تحصیلیش البته بعد از ۶ خرداد

۲: پدر شوهر میگه میخواد مثلا رضا رو بترسونه و بهش بگه بیاد ما (یعنی من و پسرم ) رو از اینجا ببره یا خودشم بیاد پیش ما!!!!!آیا واقعا اینکار عاقلانه هست؟؟؟ آیا نمیدونه رضای ۴۹ ساله گوشش بدهکار این حرفا نیست ؟؟؟ آیا واقعا پسرشو نمیشناسه که از این حرف نه تنها نمیترسه بلکه آتو بیشتری دستش میاد که به همین روندش ادامه بده؟؟؟

بعدم به من گفتن نگران نباشی ها من شما رو از اینجا بیرون نمیکنم تا زنده ام همین جا ایید !!!! نه تروخدا واقعا بیرونمون کنید پدرجان  ما فقط همینو کم داریم  واقعا...چی بگم اخه؟ فعلا ما گیر افتادیم بین بیفکریها و لجبازیهای مدام این دوتا ..خدا اخر و عاقبت ما رو بخیر کنه ...

۳: کنکور پسرم مسائل پیش اومده چند وقت اخیر حج مامان اینا فشار روانی زیادی برام داره ولی باید صبور باشم تا زمانش برسه ..

۴: متنفرم از اختلال روابط سر مسائل بیخودی  که گذر زمان اونو حل میکنه..

..

۵: الحمدلله الحمدلله الحمدلله خدایا خیلی دوستت دارم

۶۰

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.