دو سه روز پیش عینک تازه را تحویل گرفتم ولی الان که میزنم دور را خوب و واضح میبینم اما موبایل یا برگه های روی میز یا حتی غذایی که دارم روی اجاق گاز میپزم تصاویرش میره توی هم و باید برم عقب بایستم تا بتونم واضح ببینمش
من کلا چشمم دور را نمیبینه درست ولی نزدیک مشکلی ندارم و توی معاینه هم گفت مشکلی نیست
عینک قبلی ام هم اینطوری نبود و اولین باره این جوری شده
احتمال میدم مشکل از عدسی ها باشه یا حتی فریم عینک
وقتی هم میزنمش چشم هام به شدت خسته میشن درست انگار کسیکه ساعتها گریه کرده و چشمهاش سنگینه ولی وقتی نمیزنم دیگه فقط تار میبینم ولی مشکل خستگی ندارم ...باید دوباره برم عینک سازی
.
ماشین را خریدیم ولی مدارکش هنوز نیومده
تونستیم یه صفر کیلومتر را پیدا کنیم و بخریم
یه ساینا سفید از این ۸۵ گانه ها
بالاخره بعد از مدتها پولی بدست اومد که بتونم برای این پسر یه ماشین بخرم واقعا خوشحالم
پول زیادی نیست و نمیشه باهاش ماشین صفر یا انچنانی خرید ولی خوبه بهرحال میشه وسیله ای گرفت که برای شرکت و دانشگاه که میره کمتر اذیت بشه
خودش ۲۰۷ دوست داره ولی پولی که دارم به ۲۰۷ نمیرسه به مدلهای زیر سال ۹۹و پایینش میرسه که قابل اعتماد نیست برام از لحاظ هزینه های بعدیش با توجه به بودجه امون به ترتیب ساینا رانا و کوئیک توی لیست هستن ...پیشنهادی اگر دارید خوشحال میشم بگید
من بهش گفتم ثبت نام کنه و از کارخونه بگیره ولی ظاهرا صبوری لازم را الان نداره و دلش میخواد زودتر به ماشین برسه
...
روز ۴ شنبه هم موبایل من یهو سکته کرد بردم نشون دادم گفتش از باتری و سوکت شارژرش هست باید هر دو کامل عوض بشه و چون پشت گوشی شیشه ای هست بیش از ۷۰ درصد احتمالش هست موقع برداشتنش توی دستگاه بشکنه و اگر بشکنه هزینه اونم هست و کم هم نیست و خدا رو شکر تمام تلاششو کرده بود و قاب پشت گوشی را سالم دراورده بود و بهم گفت خدا روشکر گوشی خاموش شده اگر یکی دو روز دیگه با همون باتری ادامه میدادی ممکن بود توی دستت موبایل منفجر بشه ( باتری به شدت اسیب دیده بود و فرسوده شده بود باتریش اورجینال و برای ۲۰۱۵ بود)
خلاصه گوشی را درست کرد و الان خدا رو شکر دیگه از خالی شدن ناگهانی شارژ که از ۱۰۰ درصد تو نیم ساعت به ۱۵ درصد میرسید خبری نیست
...
دو روزه شیراز بارون یکسره داره بارون میباره
بارون نه هااااا باااااااررررووون
به قول شیرازیا یه جوری ۴ ۵ ماه گذشته گرما تو مغز استخونمون رفته که هنوز سردی هوا رو حس نمیکنیم
امروز چنان بارون میزد و رعد و برق که نگم چه سیلابی راه افتاده بود
خونه مامان اینا اینبار دورهمی زنونه به صرف ناهار بود
پنجره های قدی و بزرگ حالشون باز بود و موقع ناهار اهنگ خوش صدای بارون عجیب حال هممون رو خوب میکرد
حیف که همه حدودای ۵ عصر دیگه رفتن که به سیلاب و ترافیک نخورن وگرنه برنامه اش رشته هم داشتیم
خلاصه که ابان بارونی و رعد و برقی همچین سیلابی شروع شده و امیدواریم فقط به همین دو روز خاتمه پیدا نکنه و باز هم بارش داشته باشیم
سمیرا از دیروز هی عکس و فیلم از بارون میفرسته و میگه هوا خیلی خَش شده و چند دقیقه پیش برای بار هزارم فیلم از بارش شدید فرستاد و نوشت دیگه الان هوا خش نیست قشنگ وحشی شده دعواست اون بالاها