موبایل یکی از دوستان را ازش دزدیدن رفته بوده برای ثبت شکایت میگفتش یه سرباز اونجا بودش که یه روز سوار ماشینش بوده یه خانمه را شبیه نامزدش میبینه با یه آقای دیگه توی خیابون حرف میزده و میخندیده و اینا اینم از پشت میزنه بهشون بعد میفهمه اون خانم فقطططط شبیه نامزدش بوده و متاسفانه هر دو را کشته بوده
سحر میگه ای بابا کم مشکلات داشتیم حالا باید مراقب شباهتمون با ادمای دیگه هم باشیم
.
کوچه باغ قصرالدشت
جایی برای قدم زدن و لذت بردن از خنکای هوای پاییز و افتاب کم رمقش
نمیدونم صدای اسپیکر موبایلش انقدر زیاده
یا
اسپیکر داره و موبایلشو بهش وصل کرده
که
از ساعت ۷ صبح با اهنگ سیاه نرمه نرمه و بعدش هم تا میگی سلام فقط با یک کلام شروع میکنه
هیچ اهنگیشم ربطی به اون یکی نداره یهو کفتر کاکل به سر میخونه و یهو هایده و ناری ناری
انقدر هم صداش بلنده که کل خیابون فیض میبرن
کی؟؟؟
کارگر سفید کار ساختمون در حال ساخت یعنی حرکاتش با اون شلوار گشادش دیدنیه
اهنگ های این یه طرف صدای گوشنواز دستگاه تراش سنگ نما هم یه طرف
لادن بهش میگه دیجی کارگر
قراره بهش اهنگ در خواستی هم بدیم
فردا بعد از مدتها با مامان و آبجی میریم بازار
البته اینکه جاروبرقیم به فنا رفت بی تاثیر نیست در رفتنم
ببینم تعمیر میشه یا مجبورم یکی دیگه بخرم
مدلش توقف تولید شده و برندش دیگه قطعات این مدل را تولید نمیکنه البته از اولشم خدمات پس از فروشش ضعیف که چه عرض کنم اصلا نداشت
.
مامان و خواهر هر کدوم یه جفت کفش اسپورت خریده بودن که وقتی پیاده روی میکنن راحت باشن
هر دوشون کفشهای نو را بعد از تنها یک بار پوشیدن نمیدونن کجا جا گذاشتن یعنی رفته بودن سفر و روی ساک وسایلشون بوده و صندل هم برده بودن کفش ها را میزارن کنار ساک هاشون و با صندل میرن بیرون و کلا فراموششون میکنن خواهر فکر میکرده مامان اوردتشون و مامان فکر میکرده خواهر
هوا بطور محسوسی خنک شده و آخ جووون
لوله خرطومی جاروبرقی موقع جارو زدن پاره شد و کاملا از جا دراومد (اصلا الان وقتش نبود )
خواهرزاده جان با دستور اداره اموزش پرورش رفت سرکلاس اول نشست انقدر ذوق داشت زنگ زد که خااااله دارم میرم کلاس اول محمد هم بهش گفت ببیییین نرو اگر رفتی تا اخرش باید بخونی ها
کلا هم فرم و محل مدرسه اش تغییر میکنه پیش دبستانی این مجتمع بصورت مختلط توی یه خیابون هست و یکی دوتا خیابون بعدش دبستان پسرانه اش هست سرویس هم باید عوض کنن و کتاب هم بگیرن کلااااا برنامشون تغییر کرد
دلم یه پیاده روی طولانی توی یه مسیر برگ ریزان پاییزی میخواد
پیش دبستانی یا اول دبستان ؟؟؟
مساله اینست
یه خواهرزاده دارم متولد ۱۳ مهر ۹۶ هست امسال پیش دبستانی ثبت نامش کردن و هر کار کردن اجازه ندادن بره کلاس اول ....حالا امروز بهشون زنگ زدن که اره بچه اتون را ببرید کلاس اول و بخشنامه شده که تا اخر مهر ۹۶ اول را بخونن حالا خواهرم اینا اینو پیش خصوصی ثبت نام کردن و یه عالمه شهریه و لباس فرم و لوازم تحریر پیش که پول دادن ......و کتاب اول را که توی سایت ثبت نام نکردن!! و اینکه نمیخوان مدرسه خصوصی بره چون داداش بزرگترش دولتی میره میخواستن اینم بعد از پیش بره مدرسه همون داداشش ...فعلا موندن بلاتکلیف و نه بچه پیش رو رفته نه کلاس اولش معلومه .....بهش گفتم حالا که انقدر پول دادید و دولتی ها هم دیگه ثبت نام ندارن تلاشتو کن همین خصوصیه اولشو بره اقلا پول شهریه و لباس فرمش و لوازم تحریرش هدر نشه بالاخره کلاس اول سواد دار شدن هست و پیش فقط امادگیه ....
بهم میگه خاااله نه جشن شکوفه ها رفتم نه جشن ورود پیش دبستانی
.
پیش نرفتنش مهم نیست چون دو ساله کلاس زبان میره و با محیط اموزشی و اینا اشنایی داره
خواهرم بسی حرصی بود بنده خدا