متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

۱۶۳

بالاخره همین دو دقیقه پیش بعد از تماسهای مکرر من و جواب ندادن های مکررتر فروشنده پول را واریز کرد و بعد هم تماس گرفت که من پول را یکم آذر ماه ریخته بودم نمیدونم چرا به حساب شما نیومده و پیرینتی را که گفتید برام واتس اپ کنید و بفرستید (امروز رفتم یه پرینت گرفتم از دوستم که توی بانک هست که مطمئن بشم واقعا واریز نداشته دیشب گفتم شاید واقعا واریز کرده و من اس ام اسی نگرفتم مدیون نشم یه وقت) و گفتش که با این حساب اگر پول به حسابتون نیومده باشه من۸۰۰تومن پرداخت کردم منم پرینت را براش واتس اپ کردم و گفتم بفرمایید جالب بود برای خودم دقیقا روز یکم آذر همش برداشت از حساب هست و هیچ واریزی ندارم من از ۲۸ آبان تا ۱۳ آذر رو پرینت گرفته بودم و براش همرو فرستادم انقدر که من برداشت دارم واریز ندارم دوتا حقوق فقط واریز دارم  بقیه اش برداشت هست ...باید نظارت بیشتری روی مخارجم بکنم 

آمااااا 

بالاخره پول رو گرفتم ....

اگرم دیدم مرتب داره زنگ میزنه شماره اش رو بلاک  میکنم 

دیگه هم هیچوقت از فروشگاهش خرید نمیکنم انسان بد حسابیست ظاهرا

۱۶۲

بعداز ظهر بعد از کار رفتم سراغش اما فروشگاه بسته بود شماره ای که روی در گذاشته بود و براشتم و باهاش تماس گرفتم اول که کلا گفتش که پول منو همون شب داده (تازه صداشم از توی فروشگاهش میومد) منم گفتم که پول رو ندادید و اینا از من اصرار از اون انکار اخرش گفتم من پرینت بانک رو دارم (الکی) و الان بیرون فروشگاه هستم لطفا بیاید و ببینید که واریزی نداشتید اونم گفت باید فیش های واریزی ام رو چک کنم گفتم باشه چک کنید ..یهو گفت عهههههه شما همون خانمه هستید که گفتید این نه به ماشینم خورد نه تی وی و نه کیس گفتم بله خودم هستم خلاصه شروع کرد عذرخواهی و گفتش که گوشیشو رفرش کرده و شماره کارت منو نداشته (عجبببب) و از این حرفا ...گفت شماره کارتم را دوباره واتس اپ کنم براش تا شب پول را واریز میکنه همینکار را کردم تا الان که واریز نداشته ..شاید طرف اونا هنوز شب نشده ...چه بدانم ...

اوووووف بدم میاد از اینکار ...

۱۶۱

عجب بارونی میزنه 

باید خونه رفتم یه آش رشته درست کنم 

چتر یادم رفته با اینکه از صبح بارون تندی میزد ولی چون با ماشین بودم چتر رو فراموش کردم وگرنه الان توی خیابون سمیه جلوی پارک ازادی قدم زدن خیلی کیف میده چتر رو میبردم و تا سر خیابون پیاده میرفتم و بقیه اش رو با ماشین 

صبح خیلی دلم میخواست اش سبزی بگیرم و نون سنگک و ببرم اما نگرفتم چون اونجا با ماسک و دستکش که نمیشه چیزی خورد قبلا که کرونا نبود میرفتیم تو حیاط دانشکده و کلی کیف میکردیم دانشجوها هم بودن و خیلی خوب بود ...

سعی میکنم هر جور شده پول رو پس بگیرم داره مرتب این داستان تو مغزم وول میخوره 

پ.ن: 

مستاجر مغازه زنگ زده که اگر میشه برای دیماه اجاره رو نگیرم ...

گرفتن یا نگرفتن مساله اینست..

۱۶۰

یه دانگل یو اس بی رو ۲۸ آبان خریدم که فروشنده گفتش این همون چیزیه که شما میخواید ولی وقتی خواستیم استفاده کنیم متوجه شدم که نه اونچیزی نیست که من میخواستم و اصلا کلا به درد اینکار من نمیخوره ۲۹ آبان رفتم اونو پسش دادم البته فکر نمیکردم پس بگیره ولی گرفت و شماره کارتمم گرفت که پولشو برام واریز کنه ولی تا الان اینکار رو نکرده خب دوهفته تعطیل بود و اونم فروشگاهش بسته بود فردا بعد از کار برم ببینم باز هست و چرا پول را تا الان نداده ....

انقدر بدم میاد از اینکار که برم دنبال پول و بخوام با مرد فروشنده حرف بزنم بسیااار از اینکار بدم میاد ...

گاهی وقتا میگم ولش کن اصلا نرم بیخیال پولش ..

بهتر نیست اصلا نرم؟؟؟ 

ولش کنم بیخیال پولش بشم ؟؟؟ پول زیادی نیست اخه ۴۰۰ تومن هست پوله فقط

از این وضعیت های چه کنم متنفررررم 

.

از اون طرف اگر نرم دنبال پولم همش به خودم میگم دیدی سارا دیدی گفت اون یه زنه راحت پولتو خورد سرت کلاه گذاشت ...

.

چقدر زن بودن بد هست ...

پوووففففف...



۱۵۰

جمعه رفتم خونه مامانم جذب ویتامین 

مامان من برای روز تولد هر کدوم از ماها برامون بهترین غذایی که دوست داریم رو میپزه به من گفت از همه بیشتر زرشک پلو رو دوس داری برات پختم ..گفتم ماماااان خودت که میدونی من آش رشته رو از همه بیشتر دوس دارم ..گفتن آررره دختر جان اما ظهر که نمیشه اش بخوریم برات سه چهارتا بسته مواد اش رشته اماده کردم فریز کردم حتی سبزی هم داره فقط بزیز قابلمه رشته اضافه کن و اب ....یعنیاااا بسیییار خوش بحالمان شد 

.

کیک تولد خودم رو هم خودم پختم 

.

پ.ن: 

وی در ۱۵ آذرماه خیلی سال پیش  متولد شد