بعداز ظهر بعد از کار رفتم سراغش اما فروشگاه بسته بود شماره ای که روی در گذاشته بود و براشتم و باهاش تماس گرفتم اول که کلا گفتش که پول منو همون شب داده (تازه صداشم از توی فروشگاهش میومد) منم گفتم که پول رو ندادید و اینا از من اصرار از اون انکار اخرش گفتم من پرینت بانک رو دارم (الکی) و الان بیرون فروشگاه هستم لطفا بیاید و ببینید که واریزی نداشتید اونم گفت باید فیش های واریزی ام رو چک کنم گفتم باشه چک کنید ..یهو گفت عهههههه شما همون خانمه هستید که گفتید این نه به ماشینم خورد نه تی وی و نه کیس گفتم بله خودم هستم خلاصه شروع کرد عذرخواهی و گفتش که گوشیشو رفرش کرده و شماره کارت منو نداشته (عجبببب) و از این حرفا ...گفت شماره کارتم را دوباره واتس اپ کنم براش تا شب پول را واریز میکنه همینکار را کردم تا الان که واریز نداشته ..شاید طرف اونا هنوز شب نشده ...چه بدانم ...
اوووووف بدم میاد از اینکار ...
عجب بارونی میزنه
باید خونه رفتم یه آش رشته درست کنم
چتر یادم رفته با اینکه از صبح بارون تندی میزد ولی چون با ماشین بودم چتر رو فراموش کردم وگرنه الان توی خیابون سمیه جلوی پارک ازادی قدم زدن خیلی کیف میده چتر رو میبردم و تا سر خیابون پیاده میرفتم و بقیه اش رو با ماشین
صبح خیلی دلم میخواست اش سبزی بگیرم و نون سنگک و ببرم اما نگرفتم چون اونجا با ماسک و دستکش که نمیشه چیزی خورد قبلا که کرونا نبود میرفتیم تو حیاط دانشکده و کلی کیف میکردیم دانشجوها هم بودن و خیلی خوب بود ...
سعی میکنم هر جور شده پول رو پس بگیرم داره مرتب این داستان تو مغزم وول میخوره
پ.ن:
مستاجر مغازه زنگ زده که اگر میشه برای دیماه اجاره رو نگیرم ...
گرفتن یا نگرفتن مساله اینست..
یه دانگل یو اس بی رو ۲۸ آبان خریدم که فروشنده گفتش این همون چیزیه که شما میخواید ولی وقتی خواستیم استفاده کنیم متوجه شدم که نه اونچیزی نیست که من میخواستم و اصلا کلا به درد اینکار من نمیخوره ۲۹ آبان رفتم اونو پسش دادم البته فکر نمیکردم پس بگیره ولی گرفت و شماره کارتمم گرفت که پولشو برام واریز کنه ولی تا الان اینکار رو نکرده خب دوهفته تعطیل بود و اونم فروشگاهش بسته بود فردا بعد از کار برم ببینم باز هست و چرا پول را تا الان نداده ....
انقدر بدم میاد از اینکار که برم دنبال پول و بخوام با مرد فروشنده حرف بزنم بسیااار از اینکار بدم میاد ...
گاهی وقتا میگم ولش کن اصلا نرم بیخیال پولش ..
بهتر نیست اصلا نرم؟؟؟
ولش کنم بیخیال پولش بشم ؟؟؟ پول زیادی نیست اخه ۴۰۰ تومن هست پوله فقط
از این وضعیت های چه کنم متنفررررم
.
از اون طرف اگر نرم دنبال پولم همش به خودم میگم دیدی سارا دیدی گفت اون یه زنه راحت پولتو خورد سرت کلاه گذاشت ...
.
چقدر زن بودن بد هست ...
پوووففففف...
جمعه رفتم خونه مامانم جذب ویتامین
مامان من برای روز تولد هر کدوم از ماها برامون بهترین غذایی که دوست داریم رو میپزه به من گفت از همه بیشتر زرشک پلو رو دوس داری برات پختم ..گفتم ماماااان خودت که میدونی من آش رشته رو از همه بیشتر دوس دارم ..گفتن آررره دختر جان اما ظهر که نمیشه اش بخوریم برات سه چهارتا بسته مواد اش رشته اماده کردم فریز کردم حتی سبزی هم داره فقط بزیز قابلمه رشته اضافه کن و اب ....یعنیاااا بسیییار خوش بحالمان شد
.
کیک تولد خودم رو هم خودم پختم
.
پ.ن:
وی در ۱۵ آذرماه خیلی سال پیش متولد شد
این داستان : مهندس بعد از این ...
یک روز جمعه در خانه مادربزرگ؛ یک خواهرزاده ۹ ساله به نام مهدی به خاله اش چنین گفت:
میگمااا مامان خاله ؛ داداش محمد الان داره مهندس کامپیوتر میشه؟؟
من: آره عزیزدلم ..
مهدی: یعنی وقتی داداش مهندس بشه میتونه بهم همه چیز یاد بده ؟؟
من: اگر خوب درساشو بخونه و تمرین کنه اره میتونه بهت خیلی چیزا یاد بده
مهدی: اهااااا خیلی خب پس لطفا مامان خاله بهش بگید وقتی مهندس شد به من یاد بده چجوری پس زمینه لب تابم را عوض کنم ...بلد بودما ولی الان یادم رفته :) :)
من در حالیکه سعی میکردم خنده ام را کنترل کنم گفتم حتما عزیزم البته لازم نیست تا اون موقع صبر کنی بعد از تموم شدن کلاسش میتونه اینو بهت یاد بده :) :)
....
پ.ن:
بچم مهندس شد رفت
دنیای کودکانه ات زیباترین تصویر دنیاست عزیزدلم