متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

۱۰۷

چقدرررر بدهست ..چقدر بدهست ...چقدر بدهست

شرمنده بشی اونم اینطوری ...

چقدر حالم گرفته هست

کاش و هزار ایکاش

خیلیا مثل من هستن همین حس رو دارن

متاسفم عزیزدلم..

#سفر ..کیش ..شمال ..اصفهان..کرونا

#آرزوها

۱۰۶

سودابه ..سودی ..دوست و همکار من متاسفانه کرونا مثبت شده و دیروز که بهش زنگ زدم به شدت سرفه میکرد و صداش گرفته بود ..سودابه تالاسمی مینور هست و ایمنی بدنش نرمال نیست ...هفته پیش میگفت که کمی کسالت داره و از همون روز هم خدا رو شکر نیومد ازمایشگاه ..تا روز یکشنبه که جواب تستش اومد و مثبت اعلام شد ..


۱۰۵

فقط پی نوشت هاست که میماند

.

پ.ن: دارم فکر میکنم رژیم اساسی بگیرم لاغر شم کلی برم تو کار مدلینگ

۱۰۴

مبخواستم غر بزنم از گرما حتی نوشتمش ولی حین نوشتن یاد پدران و مردها و جوان ها و پیرها و بچه هایی افتادم که توی افتاب و گرمای وحشتناک کار میکنن تا نونی سر سفره ببرن ...

جلوی کوره ها

توی گود تعویض روغن و تعمیرات

توی معادن

توی اون تاکسی ها و جاده ها

کادر درمان با اون لباس ها

دستفروشها و دوره گردها

کوره های اجرپزی

بچه های سر چهار راه ها

کشاورزا و دامدارا

کارگرا و مهندسین سکوها

و هزاران نفر دیگه ....

وقتی به مردان بزرگ و کوچک و زنان بزرگ و کوچکی فکر کردم که توی گرمای زیاددو سرمای زیاد کار میکنن برای کمی پول و دم نمیزنن از خودم خجالت کشیدم ...

خدایا هزاران بار شکرت برای همه چیزهای خوبی که بهمون دادی و ما فقط غر میزنیم ..

#شکرگزاری


۱۰۳

بوی اش سبزی از راه پله ها میاد و منبعش خونه مادرشوهر هست


یک عالمه لواشک توی تراس خونشون میبینم


یه کیف سفارش داده بودم به دوست خواهرم اول بهمن امروز به دستم رسید تازه


به دیجی کالا یه ریسه مفتولی ال ای دی ۱۰ متری سفارش داده بودم برام ریسه ۵ متری فرستادن با پول اون یکی تفاوت قیمتش ۲۰ تومنه ...


روزها میگذرن و ...