متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

۱۱۲

الان احتیاج دارم عصبانی باشم

با عصبانیت حرف بزنم

اعصابم کاملا بهم ریخته هست

احتیاج دارم کسی قاطعانه بگه چکار کنم

میدونم خودم چکار کنم اما نیاز به تایید معتبر دارم تا دلم قرص بشه

خسته شدمممم

۱۱۱

پام درد میکنه خیلی زیاد

بخصوص پای راستم دیشب اصلا نتونستم بخوابم از دردش در نتیجه صبح خوابالو بودم  دیگه اون فرد هم رو اعصابم بود فقط شانس اورد وگرنه الان من یه قاتل بودم ...زانوم درد داره استخوان پام درد داره ...دیشب همینکه چشمم گرم شد  پام سر شد و سنگین و نزاشت بخوابم بعدم درد ..پاشنه پام زانوم استخوان پام درد داره ..حدسم همون سیاتیک هست اما پای چپم اثراتش بود همیشه اینبار پای راستم .. 


۱۱۰

دلم میخواد یه فن بزنم به یه نفر اونم به روش سامورایی با شمشیر بزنم به ۸ تیکه نامساوی تقسیم بشه


۱۰۹

مثلا خنده ی تو قاتلِ جانم بشود،
این دل انگیز ترین
قتلِ جهان خواهد شد..




۱۰۸

ان مرد و پسرم سید هستن و ما منتظر عیدی تپل از خانواده ان مرد هستیم هر سال میدن عیدی رو ندن هم من از صبح علی الطلوع در خونه اشون هستم توی خانوادشون فقط من و جاری اخر از سادات نیستیم همه دخترها پسرها دامادها و دوتا از عروس ها و همه نوه ها از سادات هستن ...مادر شوهر و پدر شوهر هر دو سادات هستن ..