372

صبح دانشکده بود و کلاس داشت بهش پیام دادم ارشد ثبت نام کردی؟ نوشته بود هنوز سایت باز نیست ساعت ۱۱ صبح هنوز سایت باز نبود بعدم نوشته مامااااان اینجا یه بوی کبابی میااااااد میگم واه مگه چلو کبابی هستی میگه نه یه سمینار توی دانشکده هست و ناهار اساتید چلو کباب هست بوش همه جا پخش شده الان هست که بچه ها شورش بکنن نوشتم حواست به کلاس باشه گوشیتم بزار تو کیفت

یه عالمه استیکر کباب فرستاده برام

وی عاشق کباب کوبیده میباشد

Sara یکشنبه 7 آبان 1402 ساعت 22:13

نظرات 5 + ارسال نظر

ویرگول سه‌شنبه 9 آبان 1402 ساعت 22:13 http://Haroz.blogsky.com

ای جانم به پسر جان که عین خودم کوبیده خوره
دخترم شما هم همچین فرقی با اعضای دانشگاه نداریا؟ خود بچه هلاک شد، برو براش کباب بخر دیگه، ایشششش
خدا رو شکر من فردا شب می رم می خورم و گرنه بچه ام می افتاد

به قول خودش همه کبابای دنیا یک طرف کوبیده یک طرف
خریدم ویرگول جونم فقط ایش اخرش
ویرگول خدایا از دست تو دختر

تیلوتیلو دوشنبه 8 آبان 1402 ساعت 19:03 https://meslehichkass.blogsky.com/

خب فکر میکنی برای چی زنگ زده به مامانش اینو گفته؟
چون بدو بدو بری براش یه فکر کباب بکنی
حالا ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه ست
دست بجنبون دخترجون

حتما

تیلوتیلو دوشنبه 8 آبان 1402 ساعت 10:22 https://meslehichkass.blogsky.com/

سارای نازنینم سلام
رفتی برای صبحانه؟
اگه رفته باشی الان در حال خوشگذرونی هستی...
از فکر کردن بهش هم حالم خوب شد
انگار منم هوس کافه کردم

تیلو خانم جونم
رنگی رنگی مهربونم
بله جای شما سبز بود جای خیلی قشنگی هم رزرو کرده بودن کلی عکس گرفتیم و شیطونی کردیم ساعت ۱۱ هم بدو بدو اومدم سرکار و زندگی
ای جانم واقعااااا جات سبز بود