متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

۱۹۵




ویک خوراکی خوشمزه که نمیدونم اسمش چیه ولی به شدت توصیه میکنم :

دستور پخت:

مواد لازم:

آرد سه صفر هفت قاشق غذاخوری پر

شکر چهار قاشق غذاخوری 

سیب رنده شده چهارقاشق 

بکینگ پودر نصف قاشق چایخوری

اسانس موز یا پرتقال چهار قطره (اگر نداشتید وانیل نوک قاشق چایخوری)

تخم مرغ یک عدد

پخت:

اول تخم مرغ اسانس و شکر را به مدت دو دقیقه با هم بزنید

بعد سیب رنده ریز شده را اضافه کنید و دوباره یک دقیقه بزنید

آرد و بکینگ پودر را با هم مخلوط کنید سه بار الک کنید و کم کم بهش اضافه کنید و با قاشق هم بزنید

مواد شبیه ماست سفت میشه 

حالا با قاشق غذاخوری بردارید از مواد به اندازه یک گردو و در روغن داغ غوطه ور سرخ کنید 

نوش جان ....

.

پ.ن: این پست پر گل تقدیم به همه عکس گلها از گلفروشی نزدیک خونه و توی مسیر کارم گرفته شده ...

.

اون خوراکی محصول اشپزخانه خودمان هست..


۱۹۴

دیروز حرف از فروش زمین های ارثیه پدری شد تعداد زمین ها زیاده و پراکنده هستن البته پلاک بندی هستن ولی خب مثلا من نمیدونم دقیقا کجا هستن چون زمین زراعی بودن قدیم ها و وسعتشون هم زیاده اینها را یا خود بابا خریدن یا از پدربزرگم به بابا و بقیه عموها ارث رسیده ....دیروز به این نتیجه رسیدیم که همه زمین ها را البته سر حوصله و با قیمت مناسب بفروشیم و تبدیل به ملک یا ملک ها یا زمین مسکونی کنیم جاییکه کاملا دسترسی راحت و مشخص باشه و اینجوری پراکنده نباشه ....زمین ها اینجورین که مثلا ۲هزار متر یه جا هست یه مسکونی ۲۰۰ متری یه جا دیگه یه ۵۰۰۰ متری مناسب باغ و ویلا ولی الان فقط زمین خالیه و حتی دیوار کشی هم نشده یه جای دیگه و زمین های دیگه این زمینها برق دارن اما گاز ندارن و برای اب هم باید مجوز شهرداری و ابفای منطقه باشه که ظاهرا هزینه کلانی میخواد برای حفر چاه که البته به سختی و دوندگی زیاد هم میدن و اب قابل شرب هم نیست و فقط جهت مصارف ابیاری و استخر و شست و شو هست ....البته اقوام مشاور املاک ما توصیه کردن حتی برای تعیین قیمت هم این طرف سال اقدامی نکنیم و همه چیز را موکول کنیم به یکی دوماه بعد از انتخابات که جو ارومتر بشه و اندکی ثبات ایجاد بشه .....نمیدونم فعلا این چیزی هست که ما دیروز تصمیم گرفتیم ....اگر نگه داشتن زمینها به نفع باشه قطعا اقدامی نمیکنیم ....

......

یه همکاری قراره با استادم داشته باشم که اگر جور بشه و کارا خوب پیش بره تا تیر ماه حق الزحمه خوبی بدستم میاد ....

......

پ.ن: 

از وقتی پست اخر دکتر ربولی رو خوندم هر جا مورچه میبینم یادشون میوفتم و دائم اهنگ حمومک مورچه داره توی ذهنم پلی میشه ...چه کاری بود اخه اقای دکتر

#حرف ها و پست  ۱۴۰۰ ای