متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

۳۸۸

دیروز بعداز کار که اومدم خونه کتری را گذاشتم روی  اجاق و زیرش را تا انتها کم کردم که تا برم دوش بگیرم و بیام اب جوش اومده باشه و چای سبز بخورم  اب دوش را که باز کردم دیدم گرم نمیشه گفتم ای دل غافل انگار بازم پکیج خراب شده اومدم نگاهی بهش انداختم دیدم هر کار میکنم با اینکه فشار بار اب نرماله اما جرقه که میزنه روشن نمیشه انقدر ترسیدم اخه کمتر از یکماه پیش ۳ تومن خرج گذاشت روی دستم دقیقا سه روز بعد از سوختن جاروبرقی ....هیچی دیگه گفتم معلوم نیست دوباره چشه انقدر حرصی بودم و خسته که خدا میدونه اجاق گاز ما فاصله کمی با محل پکیج داره نگاه کردم دیدم ای بابا زیر کتری هم خاموش شده انقدر که حتی کتری داغ هم نشده از یه طرف خوشحال شدم که عیب از پکیج نبوده و از طرف دیگه حالم گرفته شد که گاز قطع هست ...پسرم هم برای کار عکاسی یه پروژه از دانشگاه مستقیم رفته بود سرکار و خونه نبود خلاصه دو ساعتی منتظر موندم دیدم نخیر خبری نیست زنگ زدم امداد گاز ۱۹۴ و بعد از ادرس دادن فرمودن که منطقه ما اصلا قطعی گاز نداره امروز.. کلا شیراز امروز قطعی گاز نداریم گفت از همسایه های ساختمان هم بپرس از دوتا از جاریها پرسیدم اونها گاز داشتن مادربزرگ پسرمم که پایین هست گاز داشتن فقط یکی از جاریها خونه نبود گفت شیر اصلی کنتور را چک کن چهار طبقه رفتم پایین توی پارکینگ بدون اسانسور و یادم رفته بود موبایل یا قبض ببرم که سریال کنتور را متوجه بشم دوباره برگشتم بالا (ما هم که اسانسور نداریم ) و قیض و موبایل را برداشتم دوباره ۴ طبقه رفتم پایین و بلهههه شیر اصلی کنتور فقط و فقط واحد ما بسته هست !!!!!!!!!! کی بسته؟؟؟؟ چرا بسته ؟؟؟؟ نمیدونم ........یعنی بخاطر این بالا پایین رفتنا ضربان قلبم روی ۲هزار بود تا دو ساعت حالم جا نمیومد قشنگ قفسه سینه و کتف و گردنم انگار چاقو چاقو میشد از درد .....

.

.

۲۷ ام عروسی دختر عمو ر هست و اینبار صابون بددهنی و توهین پدر عروس به تن عمو ج  خورده و عمو ج گفته نه تنها عروسی نمیاد بلکه نمیخواد هییییچ اسمی از پدرعروس(یعنی عمو ر)بشنوه بخاطر توهین ها و رفتار بدش که  عمو ج را از خونه اش بیرون کرده .....یادمه وقتی انواع اقسام توهین ها و بلاها را سر بابای بینوای من همین پدرعروس میاورد بخصوص سر کارگاهی که با هم شریک بودن چه خون ها که به دل پدر و مادرم نکرد همین عمو ج و همسرش به ما میگفتن چقدر زودرنج و سخت گیر هستید خب اینم اخلاقش اینه ...حالا که صابونش به تن خودشون خورده دخترای عمو ج میگن حالا میفهمیم چرا شماها با عمو ر و بچه هاش کنار نمیاید .....ما فقط فقط فقط برای کش ندادن موضوعات قدیمی دوباره باهاشون رفت و امد میکنیم از فوت بابا به اینور اونم نه توی خونه خودش و باغشون فقط همین مراسمی باشه یا دورهمی ای توی باغ خانوادگی ....عمو ر برای خانواده ما غریبه ای بیشتر نیست حالا با عمو ج هم زدن به تیپ و تاپ هم و زن عمو ج نگران ابروریزی هاش هست که با نیومدنشون به جشن عروسی ممکنه پیش بیاد ولی من اگر جاش بودم سفت وایمیسادم و عروسی نمیرفتم ....یکی از توهین هاش هم حرف زشت و ناپسندش به پدربزرگ بوده فکر کن  چشمشو میبنده دهنشو باز میکنه فحاشی و توهین میکنه اونم به کی!!! خببببب نادان جان اون مرحوم فقط پدر عمو ج نیست که پدر خودتم هست  .....از خودش و اون پسرای احمقش بدم میاد خیلی زیاااااد ....هیچوقت توهین هاش به پدرم را یادم نمیره بعدم سر مزارش اومده بود گریه میکرد میخوام که هیچوقت نباشه همچین چیزی .....

.

.

پ.ن: 

روزها می ایند و میروند 


نظرات 5 + ارسال نظر
لیلی دوشنبه 10 اردیبهشت 1403 ساعت 12:43 http://leiligermany.blogsky.com

چقدر آدم موقع دعوای فامیلی حرص می خوره وقتی بقیه میگن کوتاه بیا. وقتی مظلوم واقع شدی و بقیه حمایت نمی کنند

اره واقعا تا وقتی خودشون تو همون موقعیت قرار نگیرن متوجه نمیشن

ویرگول پنج‌شنبه 6 اردیبهشت 1403 ساعت 23:22 http://Haroz.blogsky.com

بمیرم سارا جانم که چقدر حرص خوردی
باز خدا رو شکررررر که خرابیه اساسی وسایل نبود
نمی دونم چرا گریه ام گرفت وقتی گفتی شیر گاز رو یکی بسته بوده، می دونی چی می گم نه؟

آی چه حالی کردممممم که سرشون اومده، کاش می شد همون حرفهای خودشون رو تحویلشون بدی، کاش
خدا رحمت کنه بابا رو و عمر طولانی و سلامتی بده به مامان

خدا نکنه ویرگول جانم خیلی زیاد و از همه بدتر اون همه پله را بالا پایین کردن انقدرررر خوشحال شدم که پکیج خراب نشده الهی بگردم تو رو ...لادن دوستم میگفت تو میگی اشتباه کنتور را بستن ما هم میگیم باشه و باور میکنیم
.
کاش میتونستم ویرگول واقعا
قربون محبتت عزززدلمممممم ممنونم

تیلوتیلو سه‌شنبه 4 اردیبهشت 1403 ساعت 09:36 https://meslehichkass.blogsky.com/

سلام عزیزم
چه اعصاب خرد کن بود قضیه کنتورگاز
بعد یه سوال برام پیش اومد اون دسته شیر گاز اصلی را ببندی و گاز به طور کلی قطع بشه، بعدش با باز کردن وصل میشه؟ چون انگار یه سیستمی داره گاز که نباید به طور کلی قطع بشه، اینور برای اطلاعات خودم میپرسما... میگن همیشه باید در حد یه شمعک هم که شده روشن باشه!!!!!!!!!!!!

میدونی تجربه های اینچنینی در اطراف هممون هست
خیلی طول میکشه گاهی، ولی در نهایت بقیه میفهمن که اونی که بزرگواری میکنه و سکوت میکنه ، داره احترام بقیه را حفظ میکنه، وگرنه دیگران نمیتونن اینقدر صبور و آروم باشن...

سلام تیلو جانم
خیلی خیلی
بله من شیر اصلی کنتور واحد خودمون را باز کردم گاز وصل شد و نیاز به اومدن کارشناس اداره گاز نبود اما یادمه قبل ترها این مدلی بود که اگر گاز قطع میشد یا شیر اصلی کنتور را میبستن باید کارشناس اداره گاز میومد یه کارایی روی کنتور انجام میداد و گاز وصل میشد الان ظاهرا اینجوری نیست یا برای ساختمان ما اینجوری نیست
.
همینطوره کاملا حرفت درسته...

قره بالا سه‌شنبه 4 اردیبهشت 1403 ساعت 00:39

کار مادرشوهره


خیلی دلم خنک میشه وقتی کسی آدم رو شماتت می‌کنه و خودش به همون درد دوار میشه
خدا بیامرزدشون


همیشه میگفتن چون اخلاقش اینه باید کوتاه بیاید تا اینکه یه کم فقط یه کم دچار وضعی شدن که بابا سالها داشت تازه بابا اصلا و ابدا خیلی ناسزاها و کارهایی که در حقش میکرد را اصلا به کسی نمیگفت و برای ما هم ممنوع کرده بود که بگیم

ربولی حسن کور دوشنبه 3 اردیبهشت 1403 ساعت 22:48 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
یعنی قطع کردن گاز کار بچه‌ها بوده؟

سلام
نمیدونم کار کی بوده کار قطعا کار بچه ها نیست اونها قد و قواره اشون به کنتور نمیرسه کوچولو هستن احتمالا اون عموی پسرم که رفته بیرون کنتور را اشتباهی جای کنتور خودشون بسته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد