متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

۳۴۸

توی حیاط طبقه اول یک عالمه میوه گذاشتن خشک بشه و کلی سینی لواشک هست شاعر میفرماید نیمه شب با ملافه ها طناب درست کن برو پایین همه را بردار بیار حالا یه سینی اشم واسه خودشون گذاشتی عیب نداره

نظرات 4 + ارسال نظر
تیلوتیلو دوشنبه 26 تیر 1402 ساعت 14:17 https://meslehichkass.blogsky.com/

سارا شاید باورت نشه
ولی من باهات به شدت احساس نزدیکی دارم
دلخور شدن که اصلا به ذهنم هم نمیرسه
ولی میدونی یه روزی ... یه جایی... میشینیم و کلی حرف میزنیم

عزیزدلمی تیلو جانم
چقدر حس خوبیه که قلبهامون بهم نزدیکه
از همه جا از همه چیز اون روز دور نیست

تیلوتیلو شنبه 24 تیر 1402 ساعت 11:07 https://meslehichkass.blogsky.com/

حرف شاعرها را جدی بگیر
اونا یه چیزی میدونن که یه چیزی میگن
ولی حرف شکموها هم خیلی حرفه خوبیه... اونا میگن ... تو که زحمت میکشی و اونهمه ملافه را میبندی و طناب درست میکنی... حتی یه قاشقش را هم براشون باقی نزار

کاملا باهات موافقم تیلو
هم درباره حرف شاعر هم اینکه یه قاشقم باقی نزارم

مینا شنبه 24 تیر 1402 ساعت 08:13

خوشم میاد از این مدل شاعرا همیشه حرفهای خوبی می زنن

اره شاعر خوبیه

امیر حسام پنج‌شنبه 22 تیر 1402 ساعت 22:03 https://bimoghadame.blogsky.com/

سلام؛ عجب. لواشک. اسمش میاد دل آدم هم میخواد.

سلام اره اونم خونگی اش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد