متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

۳۳۷

۱: احتمالا همه مامان ها مثل من هستن قورت دادن قورباغه های بزرگ در رابطه با زندگی بچه هاشون براشون سخت ترین کار دنیاست و منکه از الان توی سرم این مساله وول میخوره که اگر سال دیگه ارشد قبول نشه باید بره سربازی و این یه قورباغه بزرگه که قورت دادنش واقعا کار سختیه اما به خودم میگم این راهی هست که همه پسرها باید برن الخیر فی ما وقع 

.

۲: گاهی از دست خودم چنان عصبی میشم که ....!! نمیدونم چرا یادم میره که نباید به یه سری مسائل فکر کنم بلکه باید دیگه بپذیرشم باورش کنم و بشه بخشی از زندگیم که نمیشه روش حساب کرد اینکه توی ذهنم پرونده رو ببندم را یادم میره  و دچار خطا میشم و مرتب باید به خودم تذکر بدم سارا خانم اون داستان تموم شده خیلی وقته تو نمیتونی دیگه اون پرونده را باز کنی .

.

۳ : حدود یک سالی هست که دچار میگرن شدم اولش نمیدونستم این چه مدل سردردیه که انقدر نامرده بعد از اینکه چندبار دچارش شدم مراجعه کردم به دکتر و گفتن که میگرن هست و برای مواقع حمله بهم مسکن دادن حالا یکی دوماهی هست فاصله حمله ها از دو سه ماه یه بار به ماهی دو بار رسیده و این اخری که قشنگ نابود کننده بود حدود ۴ ۵ روز طول کشید و حتی اون مسکن ها هم جواب نمیداد یعنی فقط برای مدت ۲ ساعت جواب میداد .

.

۴: حالمان خوب است 

روزگارمان به نیکی میگذرد 

مشکلاتمان مثل همه مردمان ست 

مادری میکنیم 

پدری میکنیم 

فرزندی میکنیم 

بندگی میکنیم ...