متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

۲۸۵

از باغ می برند چراغانی ات کنند

 تا کاج جشن های زمستانی ات کنند

 پوشانده اند صبح تو را ” ابرهای تار“

 تنها به این بهانه که بارانی ات کنند

  یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند

 این بار می برند که زندانی ات کنند

 ای گل گمان مکن به شب جشن می روی

 شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند

 یک نقطه بیش بین رحیم و رجیم نیست

 از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند

 آب طلب نکرده همیشه مراد نیست

 گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند

فاضل نظری

نظرات 3 + ارسال نظر
یه دوست یکشنبه 30 مرداد 1401 ساعت 21:35

سلام
به به❤️❤️

سلام

تیلوتیلو یکشنبه 30 مرداد 1401 ساعت 19:02 https://meslehichkass.blogsky.com/

این شعر همیشه دلم را یه حالی میکنه

منم خیلی دوستش دارم

نسیم یکشنبه 30 مرداد 1401 ساعت 09:44

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد