متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

۲۷۵

چی میشد الان ۷ مرداد بود و همچی تموم شده بود به خوشی و خوبی انتظار منو خسته میکنه ولی چاره ای نیست 

.

دندان درد اونم دندانی که حتی عصب کشی شده پر شده مثلا درست شده اخه چراااا 

.

خدا یه جوری کاری رو برام روبراه کرد که با تمام وجود بگم :پروردگار کائنااااات دمت گرررررم ...

.

خواهرم هفته دیگه اسباب کشی میکنه و میره خونه خودش بعد از ۱۰ سال اجاره نشینی و من خوشحال ترینم

نظرات 3 + ارسال نظر
مینا چهارشنبه 21 اردیبهشت 1401 ساعت 09:15

سارا جون امیدوارم تا 7 مرداد این انتظار برات تبدیل به یه حس خوشایند بشه .خودت می تونی تو ذهنت تبدیلش کنی به یه انتظار دلچسب و شیرین که قراره مامان و خواهر یه سفر خوب و معنوی رو تجربه می کنن.
چقد خوشحال شدم برای خونه ی خواهر خونشون آباد و پربرکت
این دغدغه ی ذهنی هم براتون تیک خورد و حل شد

ممنونم ازتون مینا جون حرفاتون خیلی انرژی خوبی داشت
این محبت و مهربانی شما رو نشون میده دوست عزیزم

ربولی حسن کور سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1401 ساعت 15:52 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
هفت مرداد چه خبره؟

سلام
روزی هست که حج تموم میشه
امسال خواهر و مامانم مشرف میشن

بلاگر سه‌شنبه 20 اردیبهشت 1401 ساعت 15:32

جمله اولتون منو یاد فیلم کلیک انداخت که با ریموت کنترل زمان رو میزد جلو !
شاید دندان طمع باشه سارا؟! (لبخند)

کاش میشد
اووووم شاید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد