متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

۲۶۶

فردا تعطیله میخواستم چهارشنبه را هم مرخصی بگیرم بزنمش تنگ دل ۵ شنبه و جمعه و از ۴ روز تعطیلات زیبا لذت ببرم و استارت یه خونه تکونی را بزنم آماااا فرمودن نیروهای کرونایی زیادن و نیرو نداریم مرخصی میتونید برید ولی آن کال باشید یهو ۱۲ شب سه شنبه میگیم مرخصی لغو بیاید یا مثلا ۱۰ صبح چهارشنبه .....گفتیم باشه ....کارایی که برای شروع خونه تکونی میخواستم انجام بدم کنسل کردم هنوز تازه ۲۲ روز هست که خواهر مادرشوهر یعنی خاله اون مرد فوت شده و خب همه سیاه تنشون هست  بنظرم زشت اومد من که نتونستم هیچ مراسمی ( به علت راه دور بودن منزل خاله ) شرکت کنم حالا زنگ بزنم یه روز این شرکت بیاد فرشا رو ببره برای شستشو یکی بیاد مبلشویی کنه و پرده ها رو بشورم و اینا ...بهرحال ما از همه توی طبقات بالاتریم و عروس غریبه تر من هستم این بنده خدایی که فوت شده خاله برادرشوهرام و عمه همسراشون هست یعنی سه برادر شوهر دیگه هر کدوم از یه داییشون دختر گرفتن و اینه که کل ساختمون الان عزادارن  در کل فقط هم همین یک خواهر را داشتن مادرشوهر و بنظرم خیلی ناجور بود این حرکت که با سر و صدا این وسایل از توی راه پله ها ببرن و بیارن  احتمالا تابستون اینکار را میکنم ..‌

....

پ.ن:

به امروز میگید ولنتاین؟ 

چه با کلاس ما میگیم دوشنبه 

نظرات 2 + ارسال نظر
. سه‌شنبه 26 بهمن 1400 ساعت 13:10

واااای چه وحشتناک نگذارید تو یه ساختمونهای ۴ تا جاری زندگی می‌کنید ! مراقب خودت باش

چرا وحشتناک ؟؟
اینکه با جاری ها توی یه ساختمون باشیم چرا باید وحشتناک باشه؟؟

ربولی حسن کور دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت 18:26 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
خب از اول هم که میدونستین عزادارند

سلام
اره ولی خب از قبل برنامه هفته اخر بهمن را اینجوری گذاشته بودم که کارام برای اسفند نمونه اما نشد دیگه فکر نمیکردم خاله که سرحال بودن فوت کنن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد