امروز بقیه کار را انجام دادم ۶ و نیم صبح از خونه رفتم بیرون و فکر میکردم نهایتا تا ۸ خونه باشم اما تا ۱۱ طول کشید ولی خب دیگه تموم شد الحمدلله
.
داریم به فصل ها و روزها و شب های مورد علاقه من نزدیک میشیم انقدر من پاییز و زمستون را دوست دارم که از الان قند توی دلم اب میشه برای پاییز و زمستون ؛خدا کنه امسال بارش داشته باشیم کرونا کاملا کمرنگ بشه و اوضاع بهبود پیدا کنه
.
این هفته هر جای خطرناکی که فکرشو بکنید از لحاظ کرونا ما رفتیم امیدوارم مبتلا نشیم دیروز پریروز کمی کسالت و سردرد و بدن درد داشتم اما با خوردن قرص سرماخوردگی اروم میشد و امروز هم که کلا خبری نبود از علائم ؛ احتمالا بخاطر همون فشار عصبی و خستگی های رفت و امد بوده