متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

۲۴۰

هفته پیش با بچه های ورثه رفته بودیم باغ موقع پیاده شدن از ماشین اصلا نمیدونم چی شد یهو با صورت خوردم زمین فکم نابود شد شب اول که توی باغ بودیم اصلا هیچ اثاری نبود جز کمی درد و التهاب امااااا فردا صبحش انگار یک تریلی از روم رد شده بود یعنی بازو و قفسه سینم چنان کبود شده بود که خودمم ترسیدم چونه ام هم همینطور خدا رحم کرد فکم نشکست یا دست و پام فقط در حد کبودی  بود حالا موقعی که زمین خوردم از شدت خنده نه خودم میتونستم بلند بشم نه مهسا که کنار دستم وایستاده بود هنوزم که یادم میاد خنده ام میگیره اصلا نمیدونم چی شد یهو اونطوری زمین خوردم 

.

اگر تصویر سازی کرده و ازم بخندید هر جا باشید شما را یافته و نصف خواهم کرد ...

نظرات 8 + ارسال نظر
پیشاگ پنج‌شنبه 18 شهریور 1400 ساعت 11:49

خدا بهت خیلییی رحم کرد دختر
خداروشکر واقعا . نمیدونی اگر فک خدایی نکرده بشکنه چه مصیبتیه
و در پایان حالا که خدا بهت رحم کرد بذار یکمم من بهت بخندم
زمین خوردن فقط اون لحظه که ادم پخش میشه رو زمین عین مارمولک خیلییی خنده داره

اره واقعا
بر من خنده میکنی پیشاک

تیلوتیلو سه‌شنبه 16 شهریور 1400 ساعت 10:48 https://meslehichkass.blogsky.com/

منم هربار میخورم زمین خودم غش میکنم از خنده
اینقدر که خودم به خودم میخندم بقیه نمیخندن
مدیونی فکر کنی من تصورت کردم


باشه قول میدم نیام سراغت

ویرگول سه‌شنبه 16 شهریور 1400 ساعت 00:55

روم به دیوار من کلی خندیدم حلال کن
کلا منم مثل خودتم، عکس العملم به زمین خوردن خودم یا کسی فقط خنده اس
بهتری الان ایشالا؟

اگر یه سامورایی تو خیابونتون دیدی بدون منم
اره خدا رو شکر خوبم

مینا دوشنبه 15 شهریور 1400 ساعت 09:59

آخی عزیزم خدا روشکر سلامتی همین یه زمین خوردن ساده یه موقعها داستان میشه
درکت می کنم عزیزم این بلا سر منم اومده یه بار با خواهرم رفتیم پیاده روی اومدیم از جوب آب رد بشیم من افتادم تو جوب وای اینقد خندیدیم که من همینطوری وسط جوب وایستاده بودم خواهرمم از شدت خنده نمی تونست کمکم کنه آخرش به زور خودمو کشوندم بیرون ولی امان از درد پای بعدش!

آره هم من هم مهسا خندمون گرفته بود نه خودم میتونستم از خنده بلندشم نه مهسا میتونست کمکم کن از خنده اما فرداش و تا چند روز بعدش واقعا دردناک بود

بلاگر دوشنبه 15 شهریور 1400 ساعت 09:25

فکتون خورد زمین؟
آخی چقدر زجر کشیدی !
البته از این نظر که نتونستین به اندازه کافی حرف بزنید! (لبخند)

یه دوست دوشنبه 15 شهریور 1400 ساعت 00:57

لطفا علی الحساب شما مهسارو که دم
دستت هست یه نوازشی بفرما…
اگه عصبانییتت نخوابید چشششششممم
برای دو نیم و سه نیم شدن من آماده ام!!
خدایی از دلت میاد دوستی مثل منو به چند قسمت
تقسیم کنی؟؟؟؟؟

یه دوست دوشنبه 15 شهریور 1400 ساعت 00:52

سلام
خدارو شکر که مشکل خاصی برات پیش نیومد
ولی از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون!!!
اگه جلوی چشم من خورده بودید زمین من یکی
که خیلی میخندیدم

سلام یه دوست عزیز

ربولی حسن کور یکشنبه 14 شهریور 1400 ساعت 20:46 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
بهترین الان؟

سلام
بله ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد