متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

۲۳۶

دیروز با شنیدن یه خبری واقعا شوکه شدم 

دیروز بعد از کار با خواهرم رفتیم خونه مامان خاله و دوتا دخترش هم اونجا بودن و متوجه جو سنگین و حتی چشمای اشکی دختر خاله ام شدم این دختر خاله ام متولد ۷۰ هست و سال۹۲ ازدواج کرد و یه دختر ۳ ساله داره دیروز که دیدمش متوجه شدم دوماه هست از همسرش جدا شده و امروز کار پایانی و امضای محضر بوده و خاله اورده بودش خونه مامان و به ما هم گفته بود بیایم تا دور برش باشیم و به اصطلاح کمتر ناراحت باشه وقتی برامون حرف زد و گفت علت جدایی اش چی بوده واقعا متعجب شدم شوهرش یه مهندس مکانیک هست که توی صنایع دفاع کار میکنه بسیاااار وجهه متشخص و با ادبی داره بسیار احترام میزاشت به ماها و خاطره هم همیشه خندان و شاد بود حتی عکسای عیدشون توی اینستاگرام نشون دهنده رابطه خوب بود کنار هم بودن میخندیدن و بنظر شاد میومدن اما وقتی خاطره گفتش که علت این جدایی بددهنی زیاد و دست بزن وحشتناک آرش بوده ما جدا شاخ دراوردیم ...آرشششش و دست بزن ؟؟؟؟؟؟ بددهنی؟؟؟؟؟ 

وقتی تعریف کرد متوجه شدیم تازه شکستن دستش سقط شدن بچه اولش کبودی پاهاش و بازوهاش ورم چشمش که اون سالها میگفت زمین خوردم تصادف کردیم و از این حرفا همش کار همین اقای بظاهر محترم بوده ....حتی میگفت یک بار که مادر ارش جلو اومده تا جلوی کتک خوردن خاطره و ارشیدا (دختر۳ سالشون) را بگیره چنان مادر خودشو زده که کتف مادر بیچارش در رفته بوده ....اصلا چیزایی که تعریف میکرد وحشتناک بود خاله میگفت هر روز بهش گفته بودم حالا که نمیتونی با تلفن حرف بزنی فقط یه پیام هر روز بده که بدونم خودت و ارشیدا زنده اید ....میگفت حتی یه بار نیمه شب خاطره را کتک زده و از خونه بیرون کرده و اونم زنگ زده به پدرشوهرش که بیاد ببردش خونه اشون حتی یه مدت ارشیدا و خاطره از ترسشون خونه مادرشوهرش زندگی کردن بهشون هییییییییچ پولی نمیداده و ناهارو شام و صبحانه را مادرشوهرش براشون میاورده و بعد از رفتن ارش سرکار بهشون میداده ....انقدر دیگه جون به لب شده و واقعا دیده ارشیدا هم بسیاااار پرخاشگر و بد دهن داره میشه با بچه هابازی نمیکنه فقط کتک کاری میکنه ناسزا میگه و داد میزنه خاطره گفت دیدم هم خودم هم ارشیدا داریم از بین میریم .....بهش گفتم خاطره جان چرا یهو اینجوری شد ارش ؟؟؟ مشکلی داره؟؟؟ جوابی داد که دیگه میخواستم خودم خاطره رو بزنم ......بهم گفتش سارا ارش از همون دوران نامزدی هم منو بدجوری کتک میزد خواهرش ر ا میزد مادربزرگش را زده بود و کلا عصبی بود منو میگی میخواستم واقعا خودم بزنم خاطره رو نصف کنم گفتم خاطرررره تو دوساااال بدون عقد نامزد بودیییییی اونم رفتارش این بووود بعد اونوقت ازدواج کردی باهااااش؟؟؟؟؟؟؟ ازدواج کردن به کناااار چرا ارشیدا رو اوردی چرا اونو اینجوری وارد این وضعیت کردی ....گفتش گفتم شاید درست بشه!!!!!!!!!!!!!! چی بگم بهش اخه چی میشه گفت اصلا جدایی اشون هم توافقی بوده و فقط از اون زندگی ماهیانه ۷۰۰ تومن نفقه و ۲۰۰ میلیون پول و یه ۲۰۶ بهش رسیده همین و دخترش هم پیش خودشه 

روانپزشک هم تشخیص دوقطبی برای ارش داده 

خیلی متاسف شدم نه برای اینکه جدا شده فقط بخاطر ارشیدا که قربانی بی عقلی خاطره شده 

میگم چرا جدا نشدی همون  موقع نامزدی کات نکردی بهم نزدی؟ میگه چون خواهرم توی عقد جدا شده بود(اون یکی دختر خاله ام همسن من هست و چند وقت بعد از عقد کردن متوجه شد همسرش اعتیاد داره و جدا شد ولی بعد از اون ازدواج خوبی کرد و الان دوتا پسر داره) گفتم ابرومون میره!!!!!!!!!!!!!!! 

.

پ.ن:

مادران محترم اگر پسرها یا دخترهاتون مشکلات روانی دارن لطفا براشون نسخه ازدواج نپیچید ....

نظرات 8 + ارسال نظر
یه دوست دوشنبه 18 مرداد 1400 ساعت 15:54

سلام☺️
به نظرم دیگه جای ای کاش ای کاش گفتن نیست
آب رفته به جوی باز نمیگرده
اینها همه درسی هست برای دیگران تا ببینند و عبرت
بگیرند .انسان تنها با امید زنده س با نگاه به اینده ‌فراموش کردن گذشته البته خیلی سخت هست ولی خب این جریانات عوارض و پیامدهایی داره که اجتناب ناپذیره.خاطره باید خودش عمیقا واز ته دل به این موضوع ایمان بیاره که خدای بزرگی اون بالاست که کس بی کسانه یاد وبلاگ نویسی افتادم که همیشه میگفت خوبیه زندگی به اینه که میگذره
امیدوارم به زودی روزهای خوش زندگیش فرا برسه

سلام
بله همینطوره
منم امیدوارم
ممنونم

هدهد یکشنبه 17 مرداد 1400 ساعت 17:00

☹️☹️☹️
چقدر اشتباه کرده!
خانواده‌اش هم متوجه نشده بودن؟
الان بعد ۱۰ سال با یه روحیه داغونو یه بچه اون مردمی که اون موقع میخواستن فکر کنن آبروی اینا رفته کجان؟ از بس ما ایرانی‌ها به حرف مردم اهمیت میدیم.. حالا در بهترین و بدترین حالت یکی دوماه مردم حرف میزنن و بعدم تمام.. میرن سراغ سوژه بعدی ولی ما بخاطر حرف اونا یه عمر خودمون رو داغون میکنیم
انشاالله از این به بعد بهترینها برای خودشو دخترش پیش بیاد

بله درسته خیلی اشتباه کرده
چرا خانواده هم متوجه شده بودن ولی خب خاطره خودش خواسته بوده که اونا دخالت نکنن
ممنون از دعای خیلی خوبتون

پیشاگ یکشنبه 17 مرداد 1400 ساعت 09:37

من راستش از دست دختر خالت عصبانیم
هی اشتباه پشت اشتباه انجام داده و تیر خلاصشم اون طفل معصوم بوده
به فرض خودش الان راحت شد جواب اون بچرو چی میخواد بده !!

همین دیگه یعنی وقتی متوجه شدم اینکار را توی دوران نامزدی هم انجام میداده و بازم خاطره باهاش ازدواج کرده ها دیگه خودمم عصبانی شدم بعدشم بچه و ...

.. شنبه 16 مرداد 1400 ساعت 09:58

این آقای بلاگر انگار وکیل مدافع هرجور مردی هست و مشکوک به هر زنی. با خودش مشکل داره .
نوشتید سالها کتک می زده مادر و خواهر و مادر بزرگ و بچه، نوشتید تشخیص دو قطبی دادن، بعد آقای بلاگر میگه با آرش صحبت کردید؟ وای به حال زنی که با ایشون بخواد زندگی بکنه: همیشه مشکوک

خب ایشونم نظر خودشونو گفتن مثل بقیه

بلاگر پنج‌شنبه 14 مرداد 1400 ساعت 22:02

اینو نمیگم چون مرد هستم ، اصولا دست بلند کردند محکومه ، فقط یه سوال... با ارش هم حرف زدی؟ از دیدگاه اون چیزی نمیبینم؟ قضاوت اینجور موقع ها سخت میشه !

همینطوره ...
من شخصا با ارش حرف نزدم
البته که من نه ارش و نه خاطره رو قضاوت نکردم از دیدگاه اون چیزی نمیبینید چون نیست که باهاش حرف بزنم

ویرگول پنج‌شنبه 14 مرداد 1400 ساعت 18:53 http://Haroz.blogsky.com

یا خدااااااا
کی می خوایم ما دست از این آبروی ..... برداریم من نمی دونم (نقطه چین رو با فحش مورد نظر پر کنید)
بابا اینا که دیگه ده هفتادین و مثلا راحتر و بازتر بار اومدن دیگه چرا؟؟؟؟؟
جیگرم کباب شد برای اون بچه فقط

واقعا ویرگول واکنش منم همین بود بهم میگفت ارش منو میزد بعد خود آرشم گریه میکرد و سرش رو میکوبید به دیوار و میگفته منو ببخش و چون خاطره از ترس چیزی نمیگفته دوباره میزدتش ....این مرد اصلا انگار روانی بوده
منم خیلی دلم برای ارشیدا کبابه خیلییییییی ایکاش بچه ای نداشتن

شبنم پنج‌شنبه 14 مرداد 1400 ساعت 18:29

سلام خدا بهش آرامش بده
واقعا بعضی ادما حاضرن به خاطر خانواده شون خودشون رو فدا کنن
ببین عزیزم شما خودت هم کمتر از ایشون صبر نداری به نظر من فداکاری شما از تحمل اون همه فشار هم بیشتره
خود من شاید در شرایط دختر خاله تون منم تا حد زیادی تحمل می کردم ولی شرایط شما واقعا سخت تره البته از نظر من
ان شاا... همیشه خوش و سالم و شاداب باشی

سلام ممنون
البته بنظرم این فدا کردن نیست اشتباه کردنه کسیکه میبینه توی نامزدی طرف دست بزن داره چرا ادامه بده ؟
باهاتون همنظر نیستم شبنم جان اون توی شرایط بسیااار بدی بوده بسیاار بد ولی من نه ....خدا نکنه هیچوقت توی همچین شرایطی باشم اون واقعا اشتباه کرد که نامزدی را به عقد و عقد را به بچه دار شدن تبدیل کرد وقتی این شرایط را داشت
شما هم همیشه موفق و شاد باشید

... پنج‌شنبه 14 مرداد 1400 ساعت 13:31

عجب صبری ما دارد!

چی بگه آدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد