متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

۱۸۹

دیروز صبح منتظر سرویس بودم جلو در خونه که دیدم یه اگهی از یه خدمات کامپیوتر روی تیر چراغ برق بالاترین نقطه ای که دست یک نفر برسه نصب شده من خیلی وقت بود دنبال شماره همین خدماتی بودم البته مغازه اش به ما نزدیکه ولی بابت کرونا میخواستم شماره اش رو داشته باشم که اگر کاری بود ببینم هستن یا نه مغازه اش جایی هست که دید نداره به خیابون ...خلاصه ساعت ۶ صبح در حال تلاش برای عکس گرفتن از اون اگهی بودم دیدم نمیشه و عکس کج و معوج میشه گفتم اگهی را بکنم از تیر برق برای همین چندبار بالا پریدم تا دستم بهش برسه (هر کی نصبش کرده بود خیلی قد بلند بوده دستاشم دراز بوده) دستم رسید بهشو و داشتم میکندمش که با صدای هاپ هاپ ریزی سرجام میخکوب شدم فکر کنید ۶ صبح اویزون به تیر برق برگشتم سمت صدا دیدم سگ پاکوتاه و پشمالوی همسایه هست (منم که شجاااااع ها ) سرشو گرفته بود بالا و بهم نگا میکرد شانس اوردم مامان جونش از راه رسید ....این سگه میتونه قشنگ یک متر بپره بالا خیلی هم فرز و سریع هست یه کف دست سگ هستا ولی انقدر زبله که خدا میدونه همیشه هم تا در خونه همسایه باز میشه فرار میکنه بیرون و دنبال عابرها میدوئه هر بار که فرار میکنه صدای جیغ و هوار یه نفر از تو کوچه میاد من نمیفهمم این سگ چرا نباید قلاده داشته باشه محمد انقدر دوستش داره تا محمد رو میبینه میپره بغلش ولی من از هرنوع حیوان خزنده جهنده پرنده راه رونده شنا کننده  میترسم ....تررررس هااااا به طور بیمارگونه ای هم میترسم بخصوص از انواع سوسک خصوصا بالدااااار ررش ....محمد ولی نمیترسه خووووش بحالش  

بعد اونوقت رشته ای که میخوندم با انواع اقسام جانداران سر و کار داشتیم از موش و مارمولک بگیر تا لاکپشت و کبوتر و گربه و شیر و پلنگ 

.

.

پ.ن:

شنبه و یکشنبه انقدر کار داشتم یعنی تا ۱۱ شب وقتی میرسیدم خونه فقط بیهوشی امروز هم برای اینکه کار به نتیجه برسه و زود تموم بشه تا الان ناهار نخورده و فقط کاررکردیم ولی تموم شد بالاخره البته بعد از تاییدیه خیالمون راحت میشه ..

.

.

از خستگی هست یا چی اما امروز حال خوبی نداشتم امیدوارم با استراحت بهتر بشم وگرنه باید تست بدم...

نظرات 3 + ارسال نظر
یه دوست یکشنبه 12 بهمن 1399 ساعت 15:32

سلام
نویسنده خوش ذوق کجا تشریف دارید؟؟!!انشالله که کرونا سمت سارای عزیز ما نیومده باشه...
به نظرم شما خیلی هم شجاع هستی حق هم داری از یه هیولایی مثل سوسک بترسی اصلا چه معنی داره تو این دوره زمونه که نسل خیلی از جونورها داره منقرض میشه این سوسک چندششششششش اتفاقا از نوع بالدارش اینهمه فراوون باشه قربون خدا برمممم نمیدونم منطقش چی بوده که سوسک رو آفریده!!!
با داشتن یه همچین سگ فضولی والا اقاهه حق داشته اون بالا آگهی بچسبونه...تو این اوضاع بی پولی حالا بیادووو یه سگ نون ادمو آجر کنه!!خیلی حرفه والاااااا

سلام
خوبم ممنونم از احوال پرسیتون

پیشاگ یکشنبه 12 بهمن 1399 ساعت 14:05

واسه خودش دزدگیریه سگه
موش و مارمولک و پلنگو کجای دلم بذارم

بلاگر دوشنبه 6 بهمن 1399 ساعت 20:00

نگران نباش ، اتفاقا کرونا نگرانه که یه موقع سارا نگیره و به قسمتهای نامساوی تقسیم نشه ! (لبخند)
شما قوی هستی و با اون بالا پایین پریدناتون از تیر چراغ برق اینو ثابت کردین !
یعنی حالا سگه نمیدید یکی دیگه میدید، نمیگه داری چکار میکنی؟ سارا ، درسته خانمها همیشه فکر میکنن 18 سالشونه ولی یخورده رعایت کن لطفا!



خب اگر ساعت معمول نیمروز بود که قطعا اینکار را نمیکردم اون وقت صبح توی کوچه کسی نبود که

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد