متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

متولد ۱۵ آذر 59

اینجا یک زن مینویسد

۷۸

دیروز خیلی روز شلوغ و پرکاری بود خیلی زیاد خسته کننده شده تا حالا از شدت خستگی خوابتون نبره ساعت ۹ و نیم شب رسیدم خونه ..پسرم درس میخوند برای امتحان امروز منم به کارای خونه رسیدم و ناهار امروز و این صوبتا ..

تست کرونا دادیم چقدرم بد بود  همه همکارا بیرون که میومدن چشماشون قرمز و اشک الود بود ..مثبت بودم میام تک تکتون را با آغوش باااز بغل میکنم و بوس بارنتون میکنم

اقااا دیروز اخرین نفری که قرار شد تست بده اقای فلانی یکی از مسولین بخش های دانشکده بود یه اقای قد بلند چهارشونه (گولاخ طور) و سبیل از بنا گوش در رفته و کلی ادعا که حالا مگه چیه و یه تست هست دیگه و اینااااا خلاصه نشست رو صندلی نمونه گیری و تا اقای محترم نمونه گیر سواپ رو وارد بینیش کرد اقاااااا این اقای مسول پاش رفلکس داد و پرید و محکم خورد به دم دستگاه اقای نمونه گیر بیچاره و ...شد انچه نباید میشد محکمم خورد حالا همه ماها از شدت خنده از رفلکس پای اقای سیبیلو و بیچاااره اقای نمونه گیر  از درد ..قرمز شده بودیم و خب چکاری هم میشد کرد.. فقط خدا کنه ازدواج کرده باشه با اون ضربه مهلک احتمالا دچار معلولیت باروری شده

...

دیشب ساعت ۱ ربع به ۱۰ شب هات داگ سفارش دادیم اونم به رستورانی که سرکوچه هست و ما مشتری دائمش هستیم نیاورد تا ۱۲ شب!!!!!!!! من ساعت ۱۱ و نیم زنگ زدم کنسل کردم سفارش رو و مسول پذیرش گفت پیک گفته ۱۰  دقیقه قبل تحویل داده !!!گفتم تحویل نداده بیاره هم تحویل نمیگیریم باشه واسه خودتون ...بعد ساعت ۱۲ تشریف اوردن که بیا پیتزا !!!!!تون رو اوردم ...میگم پیتزا سفارش ندادم میگه چرا پیتزا هست منم عصبانی شدم و گفتم آقققای عزیز اولا پیتزا نبود دوم من کنسل کردم اصلا واسه چی اومدی ؟؟ بیچاره راهشو کشید رفت و گفت بله حق با شماست ..احساس کردم برخوردم تند بود اما کار اونها بسیااار زشت بود ...

....

کوچه ما از دو طرف به دوتا کوچه اصلی راه داره مثلا هم  از کوچه ۱۱ میان تو کوچه فرعی ما هم از کوچه ۱۳ حالا چون مترو از طرف کوچه ۱۳ ایستگاه داره ما معمولا از کوچه ۱۱ رفت و امد نمیکنیم  ارایشگاه من توی کوچه ۱۱ هست اومدم امروز برم ارایشگاه دیدم شده لوازم التحریر و خرازی ..در این حد از کوچه ۱۱ بی خبر موندم


نظرات 5 + ارسال نظر
بلاگر دوشنبه 26 خرداد 1399 ساعت 11:54

اینقدر کوچه 11 و 13 و اصلی و فرعی کردی من متوجه نشدم چی شد !
یدفه بگو نیاید دیگه ، این چه طرز آدرس دادنه؟

معلوم بود دارم میپیچونم؟!

فاخته جمعه 23 خرداد 1399 ساعت 12:58

خخخخخخخ منم اونقدری از خونه بیرون نرفتم که از همه جا بیخبرم
همسایه دیوار به دیوارمون در پارکینگش رو برقی کرده،بعد دیروز که من دیدم میگم آخیییییی اینا کی در برقی زدن،خانواده گفتن یه چند ماهی هست

شبنم پنج‌شنبه 22 خرداد 1399 ساعت 09:44

سلام
ما هم هفته پیش آزمایش دادیم ولی
ازمایش خون
20 درصد افراد معلوم شد قبلا کرونا داشتن و تموم شده خیلی ها شون حتی خودشونم نمی دونستن!!!

سلام روی ماهت
ما هر دو رو دادیم
جوابای ما هنوز اماده نیست
ناقلین بی علامت

مینا پنج‌شنبه 22 خرداد 1399 ساعت 08:31

اگه من اون صحنه رو می دیدم قطعا از خنده مجبور به ترک محل بودم متاسفانه این جور موقعها زیاد نمی تونم خودمو کنترل کنم. ولی چه شرایط سختی بوده برای هر دوطرف! بقیه هم مجبورن به آسمون نگاه کنن و پرواز مرغابیها
یه بار سفارش پیتزای ماهم دیر رسید وقتی رسید هم مثل لوله شده بود جمع شده بود یه طرف اینقد جعبه تکون خورده بود و داغون! ماهم پس فرستادیم.

حالا فکر نکن ما هم موندیم در سریعترین حالت صحنه رو ترک کردیم ..
اوهوم بیچاره اون اقا
خیلی حرصم گرفته بود پول بدی به غذایی که هزار دور چرخیده سرد و بیمزه و ..دیگه طوفان خشم من بهش گرفت بیچاره

پیشاگ چهارشنبه 21 خرداد 1399 ساعت 23:44

اشکالی نداره خودتو سرزنش نکن سارا جان
تو هم خسته بودی بهر حال
برای پسرک هم ارزوی موفقیت دارم
هربار میام بنویسم معلولیت باروری یادم میاد خندم میگیره
وای سارا منم دیدم تستش چجوریه بدنم مور مور شد
واقعا درد داره؟؟؟؟

مچکرررم پیشاگ جانم
وای وای اصلا خودمیادم میادااا
ببین پیشاگ جانم درد که نه مثلا نمونه بینی خب سواپ بلند هست تا سینوسها میبرن برای برداشتن نمونه و نمونه گلو هم که ادم همش انگار میخواد بیاره بالا بیشتر بد هست ...اینکه چشم قرمز و اشک الود میشه منظورم مثل وقتی هست که مثلا میخوای عطسه بزنی ولی نمیشه چطوره ها اونجوری ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد