۵۵

دیشب توی خواب میدیم کسی با چکش میکوبه توی گیجگاه سرم از درد این کوبیدن بیدار شدم و چنان سردردی داشتم

روزها میگذرن یه کتاب تست برای پسرم از پست سفارش داده بودم دقیقا ۳۰ فروردین اما تا دیروز نرسیده بود منم ایمیل زدم به سازمان سنجش که چرا کتاب تا حالا نرسیده(از سازمان سنجش گرفتم کتاب رو) و فکر نمیکردم اصلا جواب بدن هم جواب دادن هم تماس گرفتن در این حد پیگیر یعنی

چندین چرک نویس اینجا دارم که تو این روزها نوشتم و منتشر نکردم

هنوز سرم درد میکنه اما زیاد نیست مثل نیمه شب

چرا این سردرد رو گرفتم؟؟ سردرد عجیبیه بصورت نقطه ای گیجگاه و در امتدادش پشت سرم درد میکنه دقیقا مثل درد کوبیده شدن یا کبود شدن بدن جالب ترش اینجاست منتقل میشه این درد نقطه ای به سمت دیگه گاهی به صورت خفیف یا منتقل میشه به فکم کاملا نقطه ای یعتی فقط یه نقطه دردناک هست و بقیه جاها اطراف اون درد کاملا ارومه اما دردش زیاده  ولی بعد برمیگرده همون سمت تا حالا این مدل سردردی نداشتم ...با وجود کرونا سردرد ها هم عجیب غریب شدن

دیروز دفتر خاطراتم را مرور میکردم از ابان ۹۴ تا ۲۶ فروردین ۹۶ روزهای سختی رو نوشتم شاید اینجا ثبتشون کنم و بعد از فروردین ۹۶ دیگه هیچی تو دفترم ننوشتم ...

یه بحران مالی دارم که این ماه بگذره به امید خدا تموم میشه ..

و یه حماسه هم از ورثه مرحوم اق بزرگو براتون بگم :

مثل همه که توی قرنطینه کیک و شیرینی و نان و این جور چیزا درست میکنن ما یه چالش گذاشتیم برای درست کردن دو چیز کیک تولد و رولت خامه ای ..هر کس توی خونه اش دست بکار شد و شروع کرد و برای هم از مراحل کار عکس میگرفتیم و میفرستادیم ولی لیلا و خواهرش سارای عمورضا از مراحل عکسی نمیفرستادن ما هم چیزی نگفتیم (لیلا سه تا دختر داره از من ۵ سال کوچکتره و از اونجا که همسرش باغ و تالار داره عموما اشپزی نمیکنه و خواهرشم مجرده و خونه بابا) گذشت اینا و هرکس عکس رولت و کیک تولدش رو گذاشت چقدر خندیدیم از شکل و شمایل عجیب کارها به همه چیز شباهت داشتن جز کیک تولد و رولت مال یکی پف نکرده بود یکی شیرینی اش کم شده بود خامه فرم نگرفته بود و خلاصه اوضاعی ولی در کل بد نشده بود برای منم مثل بقیه چنگی به دل نمیزد  یهو اخر شب لیلا و خواهرش سارا عکس یه سینی پر از رلت های رنگی و پر ترافل و خشکل موشکل و همچین به قاعده فرستادن که اره اینم از رولت های ما اقااا ما رو میگی چشمامون ۸ تا شده بود ۴ تا هم نه ها ۸ تااااااا مریم عمو گفت اینکار خودتون نیست اماده هست از بیرون گرفتید بقیه امون هم  تیر شدیم و تایید کردیم که اره از بیرون گرفتید و کار خودتون نیست مراحل کار ندارید و فلان و اینا اصلاااااا تو سرمون نمیرفت لیلایی که برای درست کردن فرنی و قوام اومدن نشاسته اونو رو کانتر هم میزد ۲ ساعت و پیغام میداد چرا نشاسته خودشو نمیگیره وقتی گفتیم خب حرارتشو بیشتر کن گفت مگه باید رو حرارت باااشهههه ..(در این حد مبتدی ) حالا رولت این مدلی زده باشه هر چی گفت گفتیم کار شما نیست  و اونا اعتراض که چرا باور نمیکنید کار خودمونه خیلی زحمت کشیدیم و این صوبتا ...گذشت تا سه شب پیش که دوباره حرفش پیش اومد و گفت اونا کار خودمون بود و فلان مامانشم تو گروه بود از مامانش پرسیدیم اونم خیلی شیک و مجلسی گفت نه کار خودشون نبود و از بیرون گرفته بودن

اون دوتاهم به مادرشون اعتراض کردن که چرا لومون دادی و اینا ...

مادرشونم گفت ادم با دروغ به جایی نمیرسه ..

اقاااا خب مگه کسی مجبورت کرده دروغ بگی

از اون شب تا حالا هر کس عکسی از خوراکی میزاره اون دوتا میگن کار خودتون نیست حتی اگه املت باشه