همیشه بیدار میمونم تا ساعتی از شب رو ..وقتی به ساعت صفر میرسم یاد اون وقتایی میوفتم که ساعت صفر میشد و به رضا میگفتم تا روز بعد شروع نشده یه آرزو کن وقتی ساعت صفر هست هر ارزویی بکنی براورده میشه یادمه همیشه ارزو میکردم خوشبختیم پایدار باشه و کنار هم باشیم ولی نمیدونم رضا چه ارزویی میکرد ...
برفی زده اینجا و خیلی چیزا و حرفای دیگه که بماند توی صندوقچه دلمان یادگار تنهاییمان ...
سارای نازنینم اگه قراره فراموشش کنی هیچ خاطره ای را مرور نکن
خاطرات بد جوری دل آدم را هوایی میکنه و رشته های وابستگی را محکم تر...
من تو همه ی صفرهای عاشقی برات آرزو میکنم که به بهترین ها برسی که لایقشی
ممنونم تیلوی بی نهایت مهربان من
منم برات همین ارزو را از صمیم قلب میکنم